یادداشت
1403/7/29
×حاوی اسپویلر× در جریان هستم که خیلیها عاشق این جلد هریپاتر هستن و جام آتش حسابی محبوبه، اما من باهاش مشکل دارم. یک لحظه تصور کنید که دمباریک، برتا جورکینزو نمیدید؛ اینطوری از مسابقهی سهجادوگر و وضعیت پسر کراوچ مطلع نمیشد! اون وقت کل پلات این جلد میرفت روی هوا! بعد بارتی کرواچ پسر چطور انقدر خوب نقش مودی رو بازی میکنه که هیچکس متوجه نمیشه؟ و چطور انقدر برای فرستادن هری پیش ولدمورت صبوری میکنه؟ نمیشد یک روز عصر دعوتش کنه اتاقش و با یک پورتکی (رمزتاز) بفرستتش بره؟ چون دامبلدور چند بار توی هاگوارتز از پورتکی استفاده میکنه و اینطور نیست که پورتکی توی هاگوارتز کار نکنه... کلا به نظرم هم بارتی کرواچ پسر و هم ولدمورت بعد از سالها تنهایی، انزوا و دوری از اجتماع، مخشون ایراد پیدا کرده و نقشهشون برای گرفتن هری زیادی مسخرهست... از کل این جلد فقط وسواس هرماینی نسبت به جنهای خونگی و تهوع (آب مماخ) رو دوست داشتم، به علاوهی فرآیند بدندار شدن ولدمورت با خون دشمن و استخوان پدر و گوشت خادم که در عین ترسناک بودن، یک حال باستانی خوبی داشت.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.