یادداشت علی دائمی
1403/4/19
📝 از فاکنر تا کامو: ▪️ «رکوئیم برای یک راهبه» نمایشنامهای اقتباسی از آلبر کامو است که براساس رمانی به همین نام از ویلیام فاکنر نوشته شده. قصه از این قرار است که فرزند کوچک خانم و آقای استیونز به دست نانسی، خدمتکار آنها، به قتل رسیده است؛ خدمتکاری که در گذشته یک روسپی بوده و با اعتماد خانم تمپل استیونز زندگی جدیدی را در کنار آنها شروع کرده بود. نمایش از جایی شروع میشود که دادگاه حکم نهایی را برای نانسی صادر و او را به اعدام محکوم میکند. صدور این حکم باعث میشود گذشتهٔ شخصیتها از جمله تمپل، مادر کودک مقتول، و گوان، پدرش، برملا شود و بفهمیم آنها هم در حوادثی که منجر به مرگ فرزندشان شده، به نوبهٔ خود تقصیر داشتهاند. ▪️ نمایشنامه اقتباس وفادارنهای از رمان فاکنر محسوب میشود. با این حال، برخی از مهمترین کلیدواژههای آثار کامو را میتوانیم در آن پیدا کنیم. تأمل در چیستی گناه و ارتباطش با آزادی و ارادهٔ انسان از یک سو و پذیرش مرگ بهعنوان واپسین مرحلهٔ حیات از سوی دیگر، از زمینههای این اثر است که با آثار دیگر کامو مثل «بیگانه» و «سقوط» مشابهتهایی دارد. یکی از موضوعات مورد توجه کامو، «اعدام» است که همیشه برای او اتفاقی دردناک و تلخ بوده. همانگونه که کامو در رمان «بیگانه» روزهای منتهی به اعدام شخصیت اصلی داستان را روایت میکند، در اینجا هم محکوم شدن نانسی به مرگ و واکنشی که او به تصمیم دادگاه نشان میدهد، اهمیت مییابد. کامو همواره از مخالفان جدی تمام انواع اعدام بود و در سال ۱۹۵۷ در «تاملاتی بر گیوتین» با نگرشی اعتراضی به این موضوع پرداخت. او تعریف میکند که پدرش طرفدار مجازات اعدام برای جنایتکاران و قاتلان بوده، اما یک روز صبح که برای تماشای اعدام به میدان اصلی شهر رفته، دگرگون شده و از دیدن آن صحنهٔ هولناک و انزجارآور، تا شب استفراغ میکرده است. ▪️ دربارهٔ اثر مرجع و تأثیرپذیری اقتباس کامو از آن باید گفت که اگرچه رمان فاکنر فینفسه واجد کیفیات نمایشی است و در برخی قسمتها شبیه به یک متن نمایشی میشود (و شاید یکی از دلایل علاقهمندی کامو به آن برای تبدیلش به درام همین کیفیات بوده باشد)، اما کامو به همان اندازه که به وجوه نمایشی اثر توجه داشته، از تحول در وجوه داستانی آن غافل مانده است. به بیان دیگر، نتیجهٔ اقتباس کامو تا حد زیادی «داستانی» مانده است و خواننده گاهی حس میکند که دارد یک رمان را ورق میزند و نه یک نمایشنامه را. برای مثال دستورات صحنه گاهی خیلی طولانی میشود، از حدّ توصیفات عینی و اجرایی فراتر میرود و نویسنده در آن به هویت شخصیتها و ویژگیهای فرعی آنها میپردازد؛ درست مثل یک رمان. دربارهٔ دیالوگها نیز میتوان این ویژگی را مشاهده کرد. گفتار شخصیتها گاه خیلی طولانی میشود؛ فیالمثل در تابلوی چهارم تمپل بهتنهایی و بهجای همه سخن میگوید و همهچیز را تعریف میکند و همین پرگویی بدون گفتوگوهای رفت و برگشت و با کمترین اوج و فرود، ریتم نمایش را کُند میکند. این تکگوییها در موقعیتهای از پیش آمادهٔ رمان، میتواند پویایی و تحرک را از نمایش بگیرد و احتمالاً فعالیتهای حرکتیِ بازیگران و استفاده از ظرفیتهای اجرای آنان در تعامل با صحنه را به حداقل برساند. ▪️ در مجموع فکر میکنم «رکوئیم برای یک راهبه» از آثار بزرگ کامو نیست و به نظر میرسد خیلی وابسته به رمان مرجع است و نتوانسته خود را از بند محدودیتهای قالب اولیهاش رها کند. شاید برای همین به اندازهٔ آثاری مثل «کالیگولا» یا «سوءتفاهم» از آن استقبال نشده است.
(0/1000)
نظرات
1403/4/19
سلام جناب دائمی توصیه میکنید ؟ دوستان خیلی نمایشنامه رو دوست نداشتن من هم نتونستم به موقع به گروه ملحق شم ولی یادداشت تون خیلی خوب بود 🙏 البته من بیگانه و کالیگولا رو از کامو خوندم و دوستشون داشتم
4
2
1403/4/19
چقدر این ماندن "داستان" در اقتباس "نمایشی" کامو که در متن بهش اشاره کردی رو من هم درک کردم. بلند بودن دیالوگها هم خیلی برای من سخت میکرد اثر رو... ولی گویی اجراهای خوبی داشته ولی جزو بهترینهای کامو نبوده. چندبار هم تو ایران اجرا شده ولی انگار اونا خیلی خوب نبودن😂😂 یعنی تقریبا هیچ کامنت درستی نداشتند توی تیوال... یکی از اجراها که هیچی کامنت نداشت! اینکه "نتونسته از محدودیتهای قالب اولیهاش خارج بشه" رو خیلی هستم. آقا دمتگرم. مثل همیشه خیلی یادگرفتم ازت.
1
3
1403/4/20
ما که توفیق نداشتیم اجرایی ازش ببینیم. البته که هنر کارگردان اینجور جاها معلوم میشه و یه کارگردان خوب شاید بتونه ضعفهای متن رو تا حدی برطرف کنه. اگه اجرای خوب ازش پیدا کردی به دست ما هم برسون. مخلصیم برادر، درس پس میدیم. 🌹❤️
2
علی دائمی
1403/4/19
2