یادداشت امیرحسین ترکمنی

        در روزگار قدیم  زنی فقیر زندگی می کرد که با گاری اش  وسایل
بدرد نخور مردم را جمع می کرد . تا اینکه روزی یک نفر به اون 
یک مرغابی پا شکسته داد . کار لینه اون موقع هوس غذا کرده 
بود. ولی با خودش فکر کرد اون و نگه داره که از مرغابی پول
کسب کنه و حتی تونست
      
8

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.