یادداشت بشری رحمتی

        ⭐ ⭐ ⭐ ⭐ 4.5
شاید اگر من در خاورمیانه متولد نشده بودم، درد و رنج‌های نُمیر برایم قابل درک نبود. من می‌دانم وقتی زن عراقی پنجاه‌ساله گریان می‌گوید: از آمریکایی‌ها می‌گذریم که ما را بمباران کردند، اما برای سال‌های تحریم آنها را نمی‌بخشیم یعنی چه!
می‌دانم وقتی نُمیر دیوارنوشته‌هایی آمیخته با تشکر از آمریکایی‌ها می‌بیند چه حسی پیدا می‌کند. نمی‌دانم چرا ولی می‌دانم.
من می‌دانم وقتی ارزش جان هر سرباز آمریکایی که هنگام انجام‌وظیفه کشته شده چهارصد هزار دلار است و مبلغ پرداختی ارتش آمریکا برای غرامت به خانواده هر سرباز عراقی دو هزار و پانصد دلار است چه معنی می‌دهد.
من این خشم و اندوه نهفته در جان نمیر را می‌فهمم.
این احساسات متناقض را می‌فهمم.
دو بخش از کتاب بیشتر از قسمت‌های دیگر برایم تکان دهنده بود و اشکم را در آورد:
۱. از زبان آلبوم
۲. سوال عجیب دانشجوی نمیر برای ترجمه کلمات : «زانوبزن، ایست! دستها بالا! برو عقب» به عربی.

پ.ن. ادبیات جهان عرب قلبم را پاره پاره می‌کند. ❤️‍
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.