یادداشت

مجموعه اشعار: علی صفایی حائری (عین. صاد)
نمی‌تپد
نم
        نمی‌تپد
نمی‌زند قلب امید و زندگی
نبض امید خفته است.

به زندگی امید نیست
در این فضای مرگبار
در این فضای تنگ و تار
که انتظار می‌کشو، طلوع یک ستاره را...

ستاره‌ها!
تو ای بزرگ‌تر ستاره‌ام، طلوع کن
ببین سیهی آشنای ماست
ببین همیشه هر غروب
به روی بام آرزو
در انتظار دیدنت چقدر رنج می‌برم
به هرطرف نگاه می‌کنم
به این سیاه آسمان بی‌ستاره هم...

ستاره‌ها!
تو این بزرگ‌تر ستاره‌ام، طلوع کن
تو سرمه حقیقتی
به پلک چشم من
تو چشمه‌ساز زندگی
میان شوره‌زار مرگ
ببین دست‌های زندگی کشیده شکل مرگ را
ببین شکل زندگی چگونه مسخ می‌شود
در این فضای مرگبار
در این فضای تنگ و تار...
که انتظار می‌کشد طلوع یک ستاره را....
بهمن ۴۷
.
استاد علی‌ صفایی حائری فرزند عصری از روشنفکران ایرانی است که ثمره نگاه‌هایشان بیشتر سو به سمت پوچی و هیچ دارد، لذا اثر نگاه سایرین را می‌توان در آثار ایشان و به خصوص در این کتاب که مجموعه اشعار سال‌های دور ایشان (دهه چهل، پنجاه‌ و اندکی در دهه شصت) دید. هرچند که این نگاه در عین صاد سمت و سوی توحیدی و رسالت انسان را به خود می‌گیرد و از قالب بی‌دینی سایرین خارج می‌شود.
البته این نکته را هم باید گفت که نوشته‌های عین صاد متون موزون، شیوا و پرآرایه‌ای هستند که در قالب شعر نو آورده شده‌اند، لذا شعر نیستند!
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.