یادداشت
1401/5/31
3.9
111
تجربه خوندنِ آخرین کلاسیکی که مطالعه کردم انقدری مفتضح بود که تا چندسال سراغ اثار کلاسیک نرم حالا اما با خوندنِ غرور و تعصب،کمی زخمی که بلندیهای بادگیر(آخرین کلاسیکی ک خوندم) بر پیکر روحم گذاشت ,التیام یافت. قصه حولِ محور آدمها و روابطشونه. چطور و چرا اینطور رفتار میکنند؟ آشنایی با حال و هوای فرهنگ انگلیسیهای مبادی آدابِ قرن ۱۷ جالب بود؛پایبندیشون به اخلاقیات و اهمیت"نزاکت" در برخورد که داشتن و نداشتنش مقسم نار و جنت ِچشم و دلِ ادمای داستانه.خط سیر داستان خیلی فراز و فروز نداره.القصه قصه چیز خاصی برای گفتن نداره اما همراهمی کردن با شخصیتها،سرسختی نشون دادنهای لیز،غرورِ و ادعای دارسی،بلاهت خانم بنت،متانت جین،شوخ طبعی اقای بنت،سفاهت و نچسبی اقای کالینز و ...در کل همراه شدن با رودِ روونِ داستان مطبوع بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.