یادداشت سارا مستغاثی

                به معنای واقعی کلمه از خواندن ش لذت بردم. در مترو و دانشگاه و محل کار، زمانی که طول می کشید تاکسی پر شود و حرکت کند، آن قسمت های سخنرانی هیئت که نمی خواستم با تمام حواسم گوش دهم و ... هر لحظه و هرجا که می خواندم ش، آن جا می شد مجلس روضه.

خیلی بهتر از جلد قبلی کآشوب یعنی رست‌خیز بود ولی به خاطر چند تا روایتی که فکر می کردم فقط چون اسم امام حسین و هیئت و محرم را آورده، برای چاپ انتخاب شده اند، یک امتیاز کمتر می دهم.

آن قدر روایت های خوب زیاد بودند که نمی شود این جا اسم شان را برد ولی عاشورای شخصی افراد در عاشوراش و شب اعظم و خشکی می بینم! خشکی را دوست داشتم. ارتباط خاص شان با امام را دوست داشتم. جواب آخرعباس بخوانید و هیئت مادر ها نزدیک است را دوست داشتم. غربت دو تا روایت بوسنی را دوست داشتم و شیرینی نخل چیذر و ناظم ها را.
ولی بیشتر از همه معنای حرمت روایت منبرخانه را دوست داشتم که 
حرمت چیزی است که اگر کسی آن را بشکند باید جلویش را بگیری و نگذاری. حتی به قیمت جانت.
        
4

20

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.