یادداشت ن/ لط؋ـے

هیچ کس جرئتش را ندارد
        داستانی ترسناک که متفاوت از داستان‌های ترسناکِ معمول است و نمی‌توانید پایان بندی را پیش‌بینی کنید.
باید بگویم قصه دیر گرم شد اما ریتم روان و پر تعلیقی داشت.
علاوه بر ماجرا شاهد رشد شخصیت‌ها بودیم و با آنها احساسات متفاوت از جمله خشم، فداکاری، ترس و.. را تجربه کردیم.
داستان از ماجراجویی چند نوجوان در امور فراطبیعی شروع می‌شود اما به طرز غافلگیر کننده‌ای به یک حقیقت تاریخی می‌پردازد و اثری که این حادثه در روح و رشد هر فرد به جا گذاشت.
 نگاهی متفاوت به جنگ!
نوجوان هایی که هر یک دارای توانایی های خود و ضعف‌های ویژه‌ی شخصیتشان هستند اما همدیگر را کامل می‌کنند؛ تصمیم می‌گیرندبه دل خطری بزنند که پدرانشان از آن فرار می‌کنند.
ترجیح من این بود که هر کدام از آنها برای پذیرفتن خطرِ موجود در قلعه انگیزه‌ی قوی‌تری داشته باشند.
گاهی تگ گویی قصه را خسته کننده می‌کرد و طبیعتا تصویر کمتری به ما ارائه میکرد.  توصیف‌ها ماجرا را نگه می‌داشت بدون اینکه در دل داستان اتفاق بیفتد. پایان بندی آنقدر سریع اتفاق افتاد که تصور کردم چند صفحه از کتاب گم شده.
اما کلیت کار دوست داشتنی بود.
      

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.