یادداشت فاطمهالسادات شهروش
1402/9/27
3.2
32
عادت میکنیم را همین الان تمام کردم و از زویا پیرزاد کمی ناامید شدم. فضا همان فضای چراغها بود با همان آدمها. فقط به جای محلههای آبادان داستان در تهران میگذشت و باز هم زنی که عاشق مردی بود و انسانهایی که مخالف بودند و تردیدهایی که وجود داشت. حالوهوای رمانهای پیرزاد بورژوایی است و این کمی آزارم میدهد. وقتی میخواهد از زنهای بااصلونسب و پولدار حرف بزند حرف زیادی برای گفتن دارد؛ ولی وقتی گذرش به خیابانهای سرچشمه و امینحضور میافتد چیزی در چنته ندارد که رو کند. البته که باید اعتراف کرد حسوحال زنانه از سروروی رمانش میبارد و انصافا هم خوب افکار زنهای داستان را به ما نشان داده. اصلا شاید برای همین فرورفتن در ذهن همه زنها بوده که راوی دانای کل را برای رمانش انتخاب کرده. پیوندزدن فضای مردانه بنگاه با زندگی زنانه نیز از دیگر نقاط مثبت رمان است هرچند که به نظرم نویسنده گذارش زیاد به بنگاهی نیفتاده و بیشتر اتفاقات روایتشده در بنگاه را نه از تجربه زیسته که از تخیلش نوشته است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.