یادداشت حسنا امیدوار
1402/5/22
ویلف پسر ترسویی بود . او فهرستی داشت از چیز هایی که از آن می ترسید . مانند :عروسک کوتوله لباس یقه اسکی... . آلن هم همسایه ی دیوار به دیوار آنها بود که تازه به آن محله آمده بود. او آدم شروری بود. او می خواست دنیا را نابود کند . با تفنگ ماورایی بزرگ . اما ویلف نگذاشت. در این راه اتفاق های جالبی افتاد . من این کتاب را خیلی دوست داشتم
16
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.