یادداشت نرگس🐚
1403/6/20
🌺 روزمرگیهای دختر جوانی از خانواده یک کشیش که هنگام دچار شدن خانواده به فقر، به عنوان معلمسرخانه مشغول به کار میشود. 🌺 من این کتاب رو با علم به این که گره و فراز و فرود خاصی نداره، بعد از چند کتاب پرهیجان، مطالعه کردم و از انتخابم راضیم. اما این یکنواخت بودن رمان، بیشتر از حد بود طوری که داستان رو غیرطبیعی میکرد. یعنی داستان حتی مواقعی که شخصیت به گفته خودش بسیار حال بدی داشته هم یکنواخت بود و هیچ احساس عمیقی رو منتقل نمیکرد. این حجم از نبود هیجان و احساس غیرطبیعی و عجیبه. 🌺 شخصا با خواندن روزمرگی افراد هیچ مشکلی که ندارم هیچ، به این موضوع علاقه هم دارم اما نه در قالب رمان و نه به این سبک و زبان. ترجیح خودم به خوندن روزمرهها بصورت ناداستان هست اما داریم رمانهای خوبی که کاملا از دل روزمرهها بیرون اومدن و بسیار قویتر بودن. 🌺 اگر بخوایم کتاب رو با ۲تا اثر قویتر و موفقتر که داستان و روند مشابهی داریم مقایسه کنیم، میتونیم به کتاب "پروفسور" اثر شارلوت برونته و کتاب "چراغها را من خاموش میکنم" اثر خانم زویا پیرزاد اشاره کنیم. 🌺در کتاب پروفسور توجه به جزئیات و توصیفشون نقطه قوت کتاب محسوب میشه. چیزی که این کتاب ازش خالی بود. توصیفات کم و کلی حقیقتا مشکل اصلی من با کتاب بود. 🌺 در کتاب خانم پیرزاد، زبان شیوا و توصیفات دقیق همین نقش رو داشت که باز هم این کتاب ازش بهرهای نبرده بود. 🌺 بخشهایی که اگنس از انجیل و آیاتش حرف میزد یا توصیفاتی که از فرهنگ طبقاتی انگلستان ارائه میداد، جزو جالبترین و بهترین بخشهای کتاب بود. 🌺 ترجمه آقای رضایی از نقاط قوت کار بود. 🌺 درنهایت خوندن این کتاب برام تجربه خوبی بود اما کتابی نیست که دوستش داشته باشم و یا دوباره بخونمش.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.