یادداشت فهیمه پورمحمدی
1403/9/24
مدتی بود دوست داشتم داستان بی پایان رو بخونم (به خاطر تعریفهای زینب خانم موسوی) و خب وقتی دیدم چاپ شده بدون تعلل خریدمش و از این کارم بسیار بسیار راضیم. داستان کتاب از این قراره که باستیان کتابی رو به نام داستان بیپایان در کتابفروشی میبینه، بدون اجازه برش میداره و شروع میکنه به خوندنش؛ کتاب در مورد اهالی سرزمین تخیلاته که به تازگی نیستی به مناطق مختلف اون حمله کرده. پیکهایی راهی پایتخت میشن که این موضوع رو به اطلاع ملکه برسونن، اما متاسفانه خود ملکه هم بیماره و نمیدونن چطور درمانش کنن. حالا یک نفر -آتریو- باید بره تا شاید درمانی برای بیماری ملکه پیدا کنه... داستان کتاب شاید کودکانه به نظر برسه، اما تخیل نویسنده واقعا غافلگیرم کرد: هم در دنیاسازی سرزمین تخیلات و جزئیاتش و هم در سیر داستان که به هیچ عنوان قابل پیشبینی نیست... شخصیتهای عجیب و غریبی داره که به خوبی پرداخته شدن مثل مورلای پیر، انگیووک و اورگل که کلا در حال بگومگو هستن، اواولالا، پیر کوههای سرگردان، بانو آیولا، یور و خیلیهای دیگه. به علاوه داستان پر از استعاره و مفاهیم مختلفه که در نهایت مهارت بیان شدن: دربارهی اندوه (باستیان به تازگی مادرش رو از دست داده و با پدرش بیگانه شده)، هویت (باستیان با هر آرزو، مقداری از خاطراتش رو از دست میده)، قدرت، دوستی (آتریو و فالکور در مقابل زائیدا) و خیلی چیزهای دیگه. در کل پیشنهادش میکنم. از اون کتابهاست که مدتی باهاتون زندگی میکنه.
(0/1000)
نظرات
1403/9/24
واقعا منم از تخیل نویسنده شگفتزده شدم 🤌🏻 اون سیری هم که باستیان طی کرد خیلی جالب و آموزنده بود 😍
1
1403/10/6
می خوام بدونم فارغ از تخیلی بودنش چقدر میتونه برای بزرگسالان هم مفید بوده باشه:)
2
1
1403/10/6
راستش خیلی از ظرافتها و استعارههاشو فقط خوانندهی بزرگسال میتونه درک کنه، و به نظرم بعضی بزرگسالان از غرق شدن در تخیل نابش لذت ببرن.
1
فهیمه پورمحمدی
1403/10/6
1