یادداشت مبین محمدی
1404/4/20
خب بالاخره این کتاب هم تموم شد. کتابی که ساده نبود، نه در زبان، نه در محتوا، و نه در پیامی که میخواست در لابهلای سطرهای خشکش منتقل کند. فاشیسم برای من نه صرفاً یک مطالعهٔ تاریخی بود، بلکه نوعی مواجههٔ تلخ و جدی با ریشههای تاریکی در روان انسان و تاریخ اروپا بود. نولته، با آن دقت نظر فلسفیاش، ما را وادار میکند که فاشیسم را نه فقط بهعنوان یک جنبش سیاسی، بلکه به مثابهی واکنشی تمدنی در نظر بگیریم؛ پاسخی به بحران عقلانیت مدرن، به شکست لیبرالیسم، و به ترس از انقلاب. در بسیاری از لحظات خواندن، خودم را میان چرخدندههای یک ماشین فکری سرد و بیاحساس حس میکردم. اما شاید همین سردی نگاه نولته است که اثر را ارزشمند میکند: او قضاوت نمیکند، فقط با وضوحی نگرانکننده نشانمان میدهد که چطور یک جهان عقلانی، میتواند بیرحمترین ایدئولوژیها را در دل خود بپروراند. و حالا که کتاب را میبندم، حس میکنم که باید بیشتر از پیش مراقب باشم؛ مراقب ایدهها، مراقب تاریخ، و مهمتر از همه، مراقب بازگشتهای بیصدا و خزنده.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.