یادداشت سیدحمیدرضا قادری
1401/3/25 - 18:55
به نام خدا
۱
شوروی که فروپاشید، ما پسرکانی هشتنُهساله بودیم و دبستانی. دومینوی سقوط کشورهای کمونیستی هم قبل و بعدش آغاز شد. دنیا به سرعت به سمت یکقطبیشدن پیش میرفت. جایی در قلب اروپا، کشور یوگسلاوی هم فروپاشید و همزمان سه کشور کرواسی مسیحی کاتولیک، صربستان مسیحی ارتدوکس، بوسنی مسلمان حنفیمذهب سر به استقلال برداشتند اما با یک تفاوت: چتنیکهای صرب، صربهای ملیگرای مقیم بوسنی، استقلال بوسنی با جمعیت عمدتا مسلمان را تحمل نکردند و با کمک ارتش صربستان دست به قتلعام مردم بوسنی زدند. آنها در سودای صربستان بزرگ بودند و دنبال یک انتقام تاریخی از مسلمانان بوسنی که به گمانشان، ترک عثمانی بودند نه اهالی منطقه بالکان.
۲
اما فقط قتلعام یا نسلکشی نبود؛
صربهای مهاجم یک تجاوز دستهجمعی به زنان مسلمان را سازمان دادند؛ هدف:
تحقیر نژادی زنان مسلمان، شکستن غرور مردان مبارز، ایجاد رعب و وحشت
تصور کنید در این تجاوز به پیرزنان هم رحم نمیشد یا به دخترکان تازهبالغ یا دختران مبتلا به سندرم داون.
یک توحش افسارگسیخته در دروازههای اروپای غربی
۳
کتاب، روایت زنانی است که سالها بعد از پایان جنگ جرات و جسارت پیدا کردهاند تا این تجاوزها را برای ثبت در تاریخ بیان کنند؛ زنانی که بعضا از تجاوزها باردار شدند و اکنون فرزندان بیپدر خویش را بزرگ میکنند.
۴
کتاب تلخ است؛ تلخ پررنگ
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.
