یادداشت Soli

Soli

Soli

1404/4/14

        من به فن‌فیکشن‌ها علاقه ندارم، مگر اینکه منبعشون رو نشناسم. این موضوع درمورد این کتاب هم صدق می‌کرد، من هرگز کتاب‌های سیمون اسنو رو نخونده بودم، پس از فن‌فیک‌هایی که کت نوشته بود، بیشتر از بخش‌هایی که از کتاب جدا شده بود خوشم اومد.
جدای از بحث کتاب اصلی، فکر می‌کنم نشر آذرباد و میلکان کلا به سانسور اعتقادی ندارن، و نمی‌دونم چه طور می‌تونن مجوز بگیرن از ارشاد. چرا، سانسور بود، اما فقط درمورد کلمه‌ها، نه مفاهیم کلی. مثلا یه مقدار طول کشید تا من بفهمم منظور از فردی که "با هم‌نوع خودش می‌گرده" چیه، اما چیزای دیگه‌ای توی کتاب بود که  من رو شوکه کردن و اصلا باورم نمی‌شد همچین کتابی تو ایران چاپ شده.
درمورد داستان کتاب، باید بگم که جالب بود،اما از اون کتابایی نبود که بخوام برم و بارها بخونمش‌، چرا، شاید یکی دو بار دیگه اما نه بیشتر. من" لوی" رو از کل کتاب بیشتر دوست داشتم. یعنی اگر این شخصیت نبود، به احتمال قوی از این کتاب زیاد هم خوشم نمی‌اومد.
اگر همذات‌پنداری‌تون با شخصیت‌های کتاب زیاده، نرید سراغ فن‌گرل، چون بعضی جاهاش اذیتتون می‌کنه. مثلا اون اتفاقی که اواخر ترم یک با نیک افتاد، باعث شد من حدود چهل دقیقه از شدت فشار عصبی‌ای که بهم وارد شده بود معده‌درد گرفتم:)
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.