یادداشت saba

saba

saba

20 ساعت پیش

        «امتحان نهایی»
خولیو کورتاسار
ترجمه‌ی مصطفی مفیدی / نشر نیلوفر

"درد فقط برای کسی واقعی است که آن را همچون مصیبتی یا سانحه‌ای تحمل می‌کند و در این کار به آن حق شهروندی می‌بخشد و به آن اجازه‌ی ورود به روحش را می‌دهد.
اصولاً شاعر به رنج و درد تن نمی‌دهد. رنج می‌برد، ولی خودش آدم دیگری است ایستاده در پایین تختخواب که رنج بردن خود را نظاره می‌کند."

امتحان نهایی رمانی است مرموز، وهم‌زا و سرشار از تعلیق؛ اثری که بیش از آن‌که پاسخی به پرسش‌ها بدهد، پرسش ایجاد می‌کند و خواننده را در مهی از ابهام و اضطراب رها می‌سازد. این اثر در سال ۱۹۵۰ نوشته شد، اما تا سال ۱۹۸۶ و پس از مرگ کورتاسار منتشر نشد.

در داستان با خوآن و کلارا همراه می‌شویم، زوجی که قرار است در امتحان نهایی دانشگاه شرکت کنند، اما تصمیم می‌گیرند شب قبل از امتحان را در کنار دوستانشان بگذرانند. با این حال، همه‌چیز از مسیر عادی خارج می‌شود: شهر در حالت طبیعی خود نیست، مه همه‌جا را فرا گرفته و آبل، دوست مرموز قدیمی، آن‌ها را تعقیب می‌کند.

کورتاسار در این اثر با استفاده از سورئالیسم و روایت ذهنی، مرز میان واقعیت و خیال را عمداً برمی‌دارد. ساختار خطی داستان از هم‌گسسته است، فضاها شبیه خواب یا کابوس طراحی شده‌اند و شخصیت‌ها بیشتر به نمودهای ذهنی شباهت دارند تا آدم‌هایی واقعی. خوان، متزلزل و سردرگم؛ آندره، ناظر و اندیشمند؛ کلارا، شخصیتی گنگ و متفاوت؛ و آبل، تهدیدی خاموش و تعقیب‌گر. رابطه‌ی میان آن‌ها در فضایی از عشق، ترس و بی‌ثباتی شکل می‌گیرد.

نامه‌ی آبل، امتحان نهایی، تعقیب‌ و گریزهای پیاپی و ویرانی تدریجی شهر —هیچ‌کدام توضیحی روشن ندارند. کورتاسار با حذف شفافیت روایی، خواننده را وادار می‌کند که در ابهام حرکت کند؛ همان‌گونه که شخصیت‌هایش چنین می‌کنند. 

امتحان نهایی رمانی نیست که تمام شود؛ نه برای شخصیت‌هایش، نه برای خواننده‌اش. مهی که در داستان فرو می‌نشیند، در ذهن ما هم باقی می‌ماند. چیزی روشن نمی‌شود، اما همه‌چیز تغییر کرده.

این کتاب آسان‌فهم و عام‌پسند نیست و ممکنه برای هر سلیقه‌ای جذاب نباشه، اما تجربه‌ای منحصربه‌فرد و متفاوت فراهم می‌کنه. من از خوندنش واقعاً لذت بردم؛ با اینکه جاهایی برام گنگ بود، بعضی سوال‌ها بی‌پاسخ موند و بخش‌هایی رو نفهمیدم، باز هم مجذوب فضای وهم‌زده و خاصش شدم و این ابهام‌ها بخشی از لذت خوانش بود.

در نهایت، تنها ترجمه‌ی فارسی موجود از این رمان، ترجمه‌ی مصطفی مفیدیه. با اینکه نمی‌شه اون رو بی‌نقص دونست، بخش زیادی از دشواری‌ها به‌خاطر خودِ متن اصلی و فضای خاص و پیچیده‌ی داستانه که ترجمه‌پذیری کاملش به فارسی رو سخت می‌کنه.
      
221

16

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.