یادداشت niyayesh
1403/3/17
کتابهای این نویسنده پر از معماهایی هست که مخاطب رو شگفتزده میکنه. در طول داستان مدام حدسهای مختلف میزدم، اما در نهایت همه اشتباه در میاومد. ابتدای داستان طوری شروع میشه که انگار یه اتفاق فراتر از منطق افتاده که قابل حل نیست. اما کم کم وقتی پیش میره، شخصیتها به جوابهای منطقی و مناسب میرسند. با اینکه داستانهای بلند این نویسنده رو بیشتر میپسندم، ولی به عنوان یک داستان کوتاه جذاب و پر از کشش و معما بود. داستان درمورد زنی به نام سایاکاست که ازدواج کرده، یک دختر کوچیک داره و پدرش به تازگی فوت کرده. از پدرش یه کلید و نقشه به جا مونده. سایاکا همکلاسی قدیمیش رو که قبلا باهاش رابطه عاطفی هم داشته، پیدا میکنه تا برای پیدا کردن ملک معلق به آن کلید، همراهیش کنه. سایاکا از دوران کودکیش هیچ خاطرهای نداره و فکر میکنه ریشه مشکلی که در زندگی مشترکش داره، به این خاطرات بر میگرده. روایت داستان از زاویه دید دوست سایاکاست و بخاطر شناخت زیادی که از سایاکا داره، روایتگر مناسبیه. در بین حل معماهای ملک، دوست سایاکا اطلاعاتی از زندگی خودش هم میده و با سایاکا همذاتپنداری میکنه. معماها یک به یک به جا در داستان قرار گرفتند و حتی اگر اونا رو حدس بزنین، باز هم موقعیتهایی برای غافلگیری و میخکوب شدن داره. به عنوان یک داستان کوتاه، داستان لذتبخش و پر کششی بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.