یادداشت 𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
4 روز پیش
به نام او...) عشق زشت؛ نوشتهٔ کالین هوور اگه بخوام صادق باشم، عشق زشت یکی از اون کتابهایی بود که وسط خوندنش بارها با خودم فکر کردم: «این واقعاً همون کالین هوورِ "ما تمامش میکنیم"ه؟» تیت، کاراکتر اصلی، نه فقط ضعیف بود، بلکه کاملاً بیهویت و بدون خط مشخص شخصیتی جلو میرفت. تقریباً توی تمام داستان، هیچوقت نمیفهمیدم چرا داره تو اون رابطه میمونه، یا اصلاً چه چیز خاصی در مایلز دیده که حاضر شده خودشو انقدر نادیده بگیره. مایلز هم با همهی گذشتهی دردناکش، فقط در نقش یه مرد خاموش و بسته باقی میمونه*هیچ تعادل احساسی بین این دو نفر شکل نمیگیره، فقط یه کشش فیزیکی که هی تکرار میشه بدون اینکه عمقی بسازه. رابطهشون برای من نه عاشقانه بود، نه باورپذیر. بیشتر شبیه دو آدم شکسته بود که فقط از روی نیاز کنار هم ایستاده بودن، بدون اینکه واقعاً چیزی بسازن. و وقتی شخصیت زن داستان اینقدر بیقدرت و بیصداست، کل ماجرا وزنش رو از دست میده. نثر و فرم روایت مثل همیشه قابل قبوله، ولی وقتی شخصیتپردازی تا این حد ضعیفه، باقی عناصر هم نمیتونن نجاتش بدن. اگه دنبال یه عشق سالم، حال خوب کن و زیبا می گردی سراغ این کتاب نیا. پ ن: از وقتی یادداشت نوشتن رو به طور جدی شروع کردم هیچوقت انقدر کوتاه ننوشتم😅 به هر حال حرف بیشتری برای گفتن نداشتم. بماند به یادگار از دهمین روز از مرداد 1404
(0/1000)
نظرات
3 روز پیش
این کتابش که اصلا ارزش خوندن نداشت ولی یاد او و مجموعه ما تمامش میکنیم و اگر حقیقت این باشد خیلییی قشنگ بود.
1
𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
4 روز پیش
0