یادداشت مرتضی داوری
1402/4/26
«تصوف و حمله مغول» 🌺 همیشه میان گسترش تصوف و حمله مغول، پیوندی مستقیم برقرار می کنند و گسترش تصوف و صوفی گری را نتیجه اجتناب ناپذیر حمله مغول می دانند. از جمله در یکی از کتابهای درسی رشته علوم انسانی، چنین آمده است: «با حمله ویرانگر مغولان و بعد از آن، هجوم وحشیانه تیمور ...، بنیان فرهنگ و اخلاق نیز تباه و ویران گردید و دوستداران فرهنگ و اخلاق که سرخورده و مأیوس شده بودند، اغلب منزوی شدند و به تصوف پناه بردند تا به آرامش برسند...(علوم و فنون ادبی ۲، ص ۱۳). 🌹 دکتر سید مهدی زرقانی در کتاب «تاریخ ادبیات ایران و قلمرو زبان فارسی» که با رویکردی ژانری به تاریخ ادبیات فارسی پرداخته، در جلد دوم، فاصله بین اواخر قرن پنجم تا پایان قرن ششم را دوره گذار می نامد. بنا بر پژوهش ایشان، در بررسی این صد و پنجاه سال، بیشترین فراوانی آثار و کتاب ها از آن ژانرهای عرفانی است؛ هم در کانون خراسان و هم در کانون مرکز و غرب ایران، و در مجموع نزدیک به پنجاه درصد آثار متعلق به ژانر عرفانی است. از این رو، ایشان بر این باور است که: «پیش از آنکه پای مغولان به این سرزمین باز شود، گفتمان تصوف در دو کانون بزرگ دوره گذار، یعنی خراسان و مرکز و غرب ایران، جای خودش را تثبیت کرده بود، و حتی اگر حمله مغول اتفاق نمی افتاد، گفتمان تصوف قطعا یکی از گفتمان های غالب قلمرو زبان فارسی می شد». 🌸 اما نکته گفتنی آن است که تصوف سبب شد قابلیت های درون گرایانه تصوف کاملا بالفعل شود، و اگر حمله مغول نبود، احتمالا تصوفی می شد که روی در زندگی دنیوی می داشت و لزوما حیات دنیوی را تا این مایه خوار و ذلیل نمی کرد، زیرا عرفان و تصوف ذاتا درونگرا نبود و می توانست با لایه های پویا و فعال و بیرونی حیات آدمی ارتباطات معناداری پیدا کند، زیرا در عرفان همه موجودات پرتوی از وجود خداوند و نتیجه جود و لطف او هستند، و به این دلیل آزردن آنان روا نیست. دکتر زرقانی معتقد است که حرکت تصاعدی ژانر عرفانی از میانه قرن سوم آغاز شد و در دوره گذار توانست همه حریفان را پشت سر بگذارد. به باور او، «گسترش عرفان»، واکنش منطقی و اجتنابناپذیری بود در برابر وضعیتی ناخواسته یعنی حمله مغول که پایه هایش بر قتل، خشونت و ویرانگری استوار بود. هنگامی که شاه ایران، محمد خوارزمشاه، از مقابل چنگیز می گریخت، مردم چه می توانستند بکنند؟ 🥀 دکتر زرقانی در برابر کسانی که عرفان و تصوف را عامل تباهی فرهنگ ایران می دانند، معتقد است شیوه تفکر عرفانی، روحیه مقاومت و آستانه تحمل مردم را افزایش می داد. به بیان دیگر و به تعبیر من، هر گاه نتوان با مصیبتی در افتاد، باید برای آن معنایی آفرید. برای مثال، کسی که بیماری لاعلاجی دارد، می توان بیماری او را آزمایشی برای او و اطرافیان او از جانب خدا پنداشت تا لااقل از درون آرامشی بیابد و تحمل بیماری برای او آسان تر شود. بنابراین، در شرایطی که مقاومت و مقابله فیزیکی امکان پذیر نبود، تصوف مقاومت روانی و فکری را پیشنهاد می کرد. 🌴 دکتر زرقانی حمله مغول را عامل انحراف تصوف می داند نه عامل تشکیل و تکوین آن؛ حتی رواداری و تسامح و تساهلی که صوفیه در خلال قرن های هشتم و نهم در برابر مذاهب دیگر از جمله شیعه داشتند، در کنار عوامل دیگر مانند سقوط خلافت عباسی، زمینه را برای تغییر مذهب غالب ایرانیان از تسنن به تشیع فراهم آورد. 🌷 از این رو، در خوانش متون صوفیه همواره باید به کارایی سخنان این متون در روزگار امروز اندیشید و سخنانی را پذیرفت که با زیست امروزین ما سازگار افتد و ما را به دوری از جامعه و دوستان و خویشان و یا کارهایی غیر عقلانی و خلاف عزت نفس خویش نکشاند، اما از سخنان صوفیه می توان بهره های فراوان در گسترش وجودی و اندیشه و فراخی جان خود از تنگنای وجود و هستی برد.
8
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.