یادداشت حسین کلاکج

        من ملاله هستم

راستش خیلی میخواستم درباره‌ی این کتاب و ضعف‌های خیلی زیادی که داره بنویسم.
از تکبّر نویسنده‌ی کتاب، [ که به نظرم انگار اصلا قلم خود ملاله نیست.
تا شیوه‌ی روایتش از وقایع و فضایی که میخواست ترسیم کنه.
یا حتی از اضافی بودن بخش زیادی از کتاب!

اما همین بخش از کتاب، برای فهمیدن فضایی که درباره‌ی قهرمان داستان ساخته شده کفایت میکنه:

نمی‌دانستم که آیا حی‌آکر پنهانی با فضل‌الله [ رهبر طالبان پاکستان و فرماندهای او تماس می‌گیرد.
حی‌آکر در مصاحبه‌ها با آنان آشنا شده بود و ترغیب‌شان میکرد درباره‌ی ممنوعیت تحصیل دختران تجدید نظر کنند.
او به فضل‌الله گفت: «مولانا گوش بدهید.
شما جان مردم را گرفتید، قتل‌عام کردید، سرشان را بریدید، مدارس را تخریب کردید و با این حال هیچ اعتراضی علیه شما در پاکستان دیده نشد.
ولی وقتی دختران را از تحصیل محروم کردید صدای مردم شنیده شد و حتی رسانه‌های پاکستان خشمشان را نسبت به شما نشان دادند.»

حرفی باقی نمیمونه...
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.