یادداشت حسین کلاکج
1404/4/19
من ملاله هستم راستش خیلی میخواستم دربارهی این کتاب و ضعفهای خیلی زیادی که داره بنویسم. از تکبّر نویسندهی کتاب، [ که به نظرم انگار اصلا قلم خود ملاله نیست. تا شیوهی روایتش از وقایع و فضایی که میخواست ترسیم کنه. یا حتی از اضافی بودن بخش زیادی از کتاب! اما همین بخش از کتاب، برای فهمیدن فضایی که دربارهی قهرمان داستان ساخته شده کفایت میکنه: نمیدانستم که آیا حیآکر پنهانی با فضلالله [ رهبر طالبان پاکستان و فرماندهای او تماس میگیرد. حیآکر در مصاحبهها با آنان آشنا شده بود و ترغیبشان میکرد دربارهی ممنوعیت تحصیل دختران تجدید نظر کنند. او به فضلالله گفت: «مولانا گوش بدهید. شما جان مردم را گرفتید، قتلعام کردید، سرشان را بریدید، مدارس را تخریب کردید و با این حال هیچ اعتراضی علیه شما در پاکستان دیده نشد. ولی وقتی دختران را از تحصیل محروم کردید صدای مردم شنیده شد و حتی رسانههای پاکستان خشمشان را نسبت به شما نشان دادند.» حرفی باقی نمیمونه...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.