یادداشت
دیروز
3.5
9
غم کلمه ایست به ظاهر ساده اما در پشت پرده ی سادگی آن پر است از درد ، دوری،فراق و اشک.. خیابان کاتالین برای من سراسر غم و اشک بود .پر از حسرت . جوری که جنگ انسان ها را تغییر داد و از چیزی که بودند به چیزی مبدل شدند که حتی شناختشان برای خودشان هم سخت بود. و امان از عشق..امان از عشق که جان و قلب انسان را میسوزاند و جایش تا ابد بر روح آدم باقی میماند. خیابان کاتالین زیبا بود اما دردناک داستانی که احساسات آدمی را جوری به به تصویر میکشد که گویا سالهای سال با آنها زندگی کردی... پ.ن: اینقدر که این کتاب من رو درگیر خودش کرد حتی همچنان با فکر کردن به کاراکترهای کتاب و اتفاقاتی که براشون افتاد ،میتونم گریه کنم . واقعا این کتاب،کتاب قوی ای بود و خیلی خوشحالم که با ماگدا سابو آشنا شدم و حتما تمام کتابهاشو میخونم. یک جوری ماگدا انسان رو غرق در کاراکترهایی که ساخته میکنه که حتی بعد از تموم شدن کتاب هم انگار همچنان زندگی با اونها ادامه داره..
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.