یادداشت فاطمه گلافشانی
دیروز
بالاخره کتاب وطندار رو تمومش کردم! از اونجایی که کتاب رمان و قصه نبود کشش لازم برای پیوسته خوانی رو نداشت ولی بد هم نبود. روایت به روایت توی مترو، ایستگاه اتوبوس و یا قبل از خواب میخوندم و غرق در زندگی آدمهاش میشدم. روایتها در واقع تجربیات زیسته آدمهای موفق افغانستانی هست که بخشی از زندگیشون رو در ایران گذرونده بودند. هم از تلخیهاش گفتند هم از شیرینیهاش... جذابیت کتاب ولی برای من خوندن کلمات بسیار بسیار شیرین افغانستانی بود. کلمات و اصطلاحاتی که انگار سالیان پیش ماهم از اینها استفاده میکردیم. فارسی آغشته نشده به زبانهای دیگه...فارسی خالص و پاک...خیلی جذابیت داشت و شیرین بود برای من... ولی ضعف بزرگی که کتاب داشت این بود که این آدمها اکثرا یا در زمینه ادبیات و نویسندگی و علوم انسانی و یا هنر در ایران فرد موفقی شده بودند. انگار زمینههای دیگه جایی برای این آدمها نداشت که یا کتاب به اونها نپرداخته بود یا واقعا زمینهای در ایران برای اینچنین موارد وجود نداره که بر فرض درست بودم احتمال دوم این به شدت من رو ناراحت کرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.