یادداشت
1402/7/2
خاطرات خانهٔ اموات فئودور میخائیلوویچ داستایِوْسکی مترجم: مهرداد مهرین چاپ دوم: ۱۳۸۹ انتشارات: نگاه تعداد صفحات: ۳۹۰ 📚📚📚📚📚📚📚📚 « همه مردم به یک طرز امیدوار نمی باشند، مثلاً طرز امیدواری یک نفر زندانی خیلی با طرز امیدواری یک مرد آزاد فرق دارد. مرد آزاد در امیدواری همیشه یک هدف مشخص در نظر دارد. مثلاً می خواهد تغییری در محیط خارجی زندگی او رخ دهد و یا این که به آرزویی نایل گردد. و در عین حال ممکن است روح و جسم او در حال فعالیت باشد. اصلاً غم و هم زندگی موجب می گردد مانع مستغرق شدن او در آرزوهایش گردد. صحیح است که زندانی هم فعالیت می کند ولی او در زندان کار و زندگی می کند. و گناه او هر چه بخواهد باشد و هر قدر هم مجازات او به مورد باشد، او غریزتاً از قبول محکومیت خود به عنوان سرنوشت نهایی احتراز می کند! یک نفر زندانی، سلولی را که وی در آن به سر می برد، یک اقامتگاه موقت می داند نه خانه خویش.» « خاطرات خانه اموات» نخستین کتابی بود که از داستایفسکی یا طبق نگارش این کتاب، داستایوسکی خواندم. نگاه متفاوتی که به زندانی ها و دنیای پرتلاطم شان در این کتاب شده برایم جالب بود. داستان از زبان یک نجیب زاده به نام « الکساندر پطروویچ» روایت می شود. او به خاطر قتل همسرش به ده سال زندان در سیبری محکوم می شود و در دفترچه خاطرات خود که بعد از مرگش پیدا می شود از تجربه های تلخ و معدود شیرین خود در زندان می نویسد. همینطور از شخصیت های زیادی که همزمان با او در زندان هستند. نام ها و سرگذشت هایی متفاوت. او به زندانی ها نه با نگاهی منفور، که به دید یک روانکاو نگاه می کند و ریشه رفتارهای ایشان را موشکافی می کند. این ماجراها گوشه هایی از دیده های خود داستایفسکی در زندان است. 🔺 ترجمه به جز در قسمت های روان بود، امّا ایرادات نگارشی و تایپی به وفور در این نسخه از کتاب وجود دارد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.