یادداشت ماهان خلیلی

ماهان خلیلی

ماهان خلیلی

3 روز پیش

کتاب شرح م
        کتاب شرح ماجرای تبدیل کاساتسکی، جوانی مغرور و موفق به پدر سرگیه و دوباره تبدیل شدن به کاساتسکی‌ای که در جستجوی حقیقی خدا کوشش می‌کنه. 
در ابتدای کتاب، کاساتسکی، سبک زندگی و عقایدی تقریبا به مانند  ایوان ایلیچ در «مرگ ایوان ایلیچ» داره، اما هنگامی که متوجه می‌شه دختری که قصد داشت اون رو به همسری بگیره، معشوقه سابق تزار بوده، تصمیم می‌گیره همه‌چیز رو رها بکنه و به صومعه بره، با  "احساسی که به راستی مذهبی بود، که با غرور و شور نام‌آوری در می‌آمیخت" 
در ابتدای ورود به صومعه "به برتری خود بر دیگران آگاه بود و از رنجی که برای دست یافتن به کمال ظاهر و صفای باطن تحمل می‌کرد لذت می‌برد" 
کاساتسکی اگرچه در ابتدای ورود به صومعه همچنان درگیر غرور و احساس ناخالص مذهبیه(احساسی که تا پایان کتاب در باطن پنهانه) و سوالاتی درباره سازوکار مسائله، بعد از مدتی این‌هارو فراموش می‌کنه و تبدیل می‌شه به پدر سرگی؛ مردی که برای اینکه بتونه در مقابل اغوای زن زیبا مقاوت کنه، انگشتش رو قطع می‌کنه؛ پدر سرگی بعد این ماجرا، به شهرت بسیاری می‌رسه و طرفداران بسیاری پیدا می‌کنه. مریض‌هارو شفا می‌ده، مردم رو در زندگی راهنمایی می‌کنه و بسیاری کار دیگه. تا اینکه در جایی، توان مقابله با اغوای دختری جوان رو از دست می‌ده و دوباره تصمیم می‌گیره همه‌چیز رو دوباره رها بکنه و پیش پاشنکا، دختر دایی خودش بره تا جواب سوالاتشو از اون بگیره؛ زنی سیاه بخت و مفلوک، مادر دختری با چند فرزند که بدون چشم‌داشتی به گداها کمک می‌کنه، اما به خاطر لباس‌های مندرس دیربه‌دیر به کلیسا می‌ره. زنی که کم دعا می‌کنه، چون اعتقاد داره این کار از صمیم قلب نیست و دعا کردنش مانند عروسک کوکی می‌مونه. در کنار پاشنکا، کاساتسکی اون رو برتر از خودش می‌بینه. پدر سرگی شخصی بود که دعاهاش کوکی، پرهیزش ظاهری و در باطن علاقه‌مند به شهرت و آوازه‌ای که براش به وجود اومده بود. پدر سرگی بعد از اغوا شدن، پیش خودش به این نتیجه می‌رسه که شاید اصلا هیچ خدایی وجود نداشته باشه. "باید کار را تمام کرد. خدایی در میان نیست"
کاساتسکی در نهایت به جستجوی خدا می‌ره؛ شاید خدا و ایمان حقیقی رو در کارهای بی‌چشم داشت و دیگر چیزها پیدا کنه. 
اما در حقیقت آیا بسیاری از مذهبی‌ها، پدر سرگی نیستن؟ 

      
688

43

(0/1000)

نظرات

Amen gh

Amen gh

3 روز پیش

این کتاب و مرگ ایوان ایلیچ مرا به تولستوی علاقه مند کرد و رستاخیز ناامیدم کرد😅

1