یادداشت محمد حسین رضایی
1403/4/6
تو میتوانی به گذشته بروی، اما امکان تغییر هیچ چیز را نداری! در ضمن تا قبل از سرد شدن قهوهات باید برگردی. چه نیازیست با این شرایط به گذشته ها سفر کرد؟! چه کسانی میخواهند با این شرایط به گذشتهشان سفر کنند؟! شاید آنها که حسرت یک دیدار، یک لبخند، یک لمس و یک آوا از جانب کسی همواره قلبشان را میفشارد. شاید آنها که از لحظه ای دریغ کردند و پشیمانی امروز، قوت غالب خوراک روحشان شده! کتاب بسیار بسیار معمولی بود، اما من برای موضوع و نام کتاب احترام زیادی قائلم. چه بسیار لحظاتی بودند که حواس ما به قهوهای که دارد سرد میشود نبود و پس از آن شبحهایی شدیم از جنس تنهایی! از آنهایی که همواره در جستجوی گذشتهای هستند که دیگر تاریخ آن گذشته. لحظات مهم زندگی کوتاه اند. پیش از سرد شدن قهوه به داد حسرت ها برسیم. قلم نویسنده معمولی بود. داستان ها منسجم نبودند و در انتهای کتاب خواننده تازه احساس میکرد با فضای داستان همراه شده. اما ایده کتاب جذاب بود.
(0/1000)
نظرات
1403/6/1
نظر من هم راجب کتاب همین بود🤝🏻 ، من فکر میکنم کلا ادبیات ژاپن با سلیقه ایرانی جور نیست
1
0
1403/6/1
0