یادداشت امیرعلی ابراهیم زاده
1400/10/3
علم، گویا پیامبرِ مقدس مردمان عصر مدرن شده است، بت و خدایی جدید، بینقص، قابل اطمینان و دانای کل... این تلقی از علم که همه جا را فتح کرده، از کوچه و خیابان تا دانشکدههای علوم پایه، چقدر درست است؟ به راستی علم اینقدر مقدس و قابل اطمینان است؟ اعتبار این دانشِ ارزشمند بشر از کجا میآید؟ چه چیزی علمی است؟ طب سنتی یا روانکاوی فروید یا مارکسیسم نیز آیا علمیست؟ چه مرزی میان علم و غیرعلم، فیالمثل فلسفه هست؟... سوالاتی از این دست پرسشهای بسیار مهمی هستند و در دنیای امروز ما پررنگ، زیرا علم به طرز قابل توجهی زندگیهامان را تحت تاثیر قرار داده، و نتیجتا پرداختن به این پرسشها در قامت فلسفهی علم نیز اهمیت بسیار دارد. کتاب چیستی علم چالمرز کتاب مرجع تیپیکال کلاسهای مقدماتی فلسفه علم است، زمانی که من در گروه فلسفه علم دانشگاه شریف کلاس مقدمه را برداشتم برای اولین بار با این کتاب آشنا شدم. ترجمهای که پیشنهاد میشود معمولا همین ترجمه زیباکلام است، نمیدانم ترجمه دیگری نیز وجود دارد یا نه ولی ترجمه روان و قابل فهمیست. کتاب در مقدماتیترین سطح ممکن نوشته شده، و هیچ پیشنیازی ندارد. از افراد بسیاری شنیدهام که اگر قصد مطالعه عمیقتر فلسفه علم را دارید سراغ کتابهایی چون فلسفه علم سمیر اکاشا و یا شیخرضایی بروید، از هردو کتاب تعریف شنیدهام اما خودم نخواندم، در هر صورت کتاب حاضر تنها برای شروع کار و آشنایی مناسب است. کتاب، و شاید فلسفه علم، با مسئله استقرا آغاز میشود و فصل اولش به این مسئله اختصاص دارد. مسئله استقرا از مسائل مهم و بنیادین فلسفیست. مسئله از این قرار است که ما معمولا در علم یک سری مشاهدات زمانمند و مکانمند و جزئی داریم، مانند این که "امروز خورشید طلوع کرد" و همچنین دیروز و پریروز و 3 روز پیش و روزهای قبلش، اما آیا اینها نتیجه میدهد که حتما فردا هم طلوع میکند؟ از کجا معلوم فردا و پس فردا و به طور کلی، همیشه خورشید طلوع خواهد کرد؟ تئوریهای علمی جنرال و کلی هستند، احکامی که صادر میکنند از جنس "همه الکترونها بار منفی دارند" است، این در حالیست که تعداد محدودی الکترون مشاهده شده، سوال این است که از آزمایشهای محدود آیا میتوان نتایج کلی و جهانی گرفت؟ چگونه؟ در ادامه، کتاب پاسخهای مسئله را تشریح میکند، به نسخههای مختلف استقراگرایی میپردازد، سپس در فصول بعدی رویکردی کاملا متفاوت را شرح میدهد به نام ابطالگرایی پوپری، که طبق آن ما نمیتوانیم از تعداد محدود آزمایشات و مشاهداتمان نظریات کلی را نتیجه بگیریم، ولی میتوانیم با یک مثال نقض، نظریات کلی را نقض و یا ابطال کنیم. انتقادات به این رویکرد در فصول بعدی مورد بررسی قرار میگیرد و سپس نویسنده به تئوریهای پیچیدهتر مانند پارادایمهای کوهن و برنامههای پژوهشی لاکاتوش میپردازد که علم را فرای گزارههای جزئی و کلی میبینند، به صورت ساختارهایی پیچیده و بزرگ... کتاب بسیاری از مسائل کلاسیک فلسفه علم را پوشش میدهد و خواننده در سطحی مقدماتی با کلیت این مسائل آشنا میشود، گرچه بعید میدانم به مسائل جدیدتر دنیای فلسفه علم پرداخته باشد. اگر به دنبال آشنایی اولیه با این حوزه هستید، کتاب برای شما مناسب است، گرچه حتما به کتابهای اکاشا و شیخرضایی و دیگر کتب این زمینه نیز فکر کنید. فلسفه علم حوزه مهمیست و نگرش افراد را نسبت به علم تغییر میدهد، به گمانم واجب است دانشجویان مهندسی و علومپایه کمی مزه تند و تلخ و شیرین فلسفه علم را بچشند، تلقیهای خامِ معمول نسبت به علم معمولا تلقیهای مسموم و خطرناکی هستند، و فلسفه علم شاید تاثیر عمیقی روی این تلقیها داشته باشد. پس از خواندن اولین متون فلسفه علم است که انسان به راستی میاندیشد، ما واقعا چقدر درباره دنیا میدانیم؟ آیا آنقدر که فکر میکنیم میدانیم، میدانیم؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.