یادداشت حامد حمایت کار
1403/2/26
خب همون طور که میدونم من اولین کسی هستم که بعد از چاپ، این کتاب رو در بهخوان میخونه. من دوستش داشتم چون به میزان وقتی که از آدم میگرفت حس و تجربهاش میارزید. جزئیات سفر برام خیلی جذاب بود.عکسها هم همینطور. همین الان فرض کنید یه توک پا میخواید برید پاریس نمایشگاه سال ۱۹۰۰ اما نه ماشینی وجود داره و نه اتوبانی و نه هواپیمایی. به نظرتون در زمان مظفر الدین شاه از چه مسیری این راه رو میرفتن؟ با چی میرفتن؟ چطوری میگفتن رسیدیم؟ پول کم میآوردن چه میکردن؟ دلتنگ میشدن چی؟ جذاب نیست دونستن اینا؟ برای من جذابه. ممنونم اطراف.
(0/1000)
نظرات
1403/2/27
خیلی جالب برای من هم ... من گاهی فرصت پیش میاد در حیاط خلوت ذهنم سوار ماشین زمان میشم و خودم رو در دوره ی دیگه ی به خیال تصور می کنم ، و گاها با خودم میگم که چه فرصت هایی در گذشته و چه اتفاقات جالبی می تونست رقم بخوره برامون مثلا اینکه خیلی خیلی دورتر با اجدادمون نئاندرتال ها زیست می کردیم خوب اون تایم که روشنایی به معنای الان نبود و خوب حتما زیستی که با طلوع خورشید و غروب خورشید شروع و تمام میشه خیلی زیبا خواهد بود اون هم وسط اون هم زیبایی در طبیعت ، یا به قول شما همین دوران معاصر قبل از اینکه این عصر ارتباطات شروع بشه و خیلی نهایتش با یه تلگراف و نامه و چاپارخانه ها ادم ها از احوالات هم مطلع بشن ،خیلی دوست داشتنی بود و خوب متاسفانه یا خوشبختانه نمی دونم کدوم ولی از نظر من این دوره ی که ما در اون زیست می کنیم با اینکه پیشرفت در همه ی زمینه ها رو شاهد هستیم ولی خوب زیست کردن در شرایط بدون ارتباطات این شکلیه رو بیشتر می پسندیدم ...
2
1403/2/27
2