یادداشت آگاهی نو

آقای دکارت و شیطان فریب کارش ( افلاطون های کوچک )
        داستان شک. تردید‌های رنه دکارت فیلسوف فرانسوی: شیطان فریبکار در لباس باروح تمام تلاشش را می‌کرد «تا مدام آقای دکارت را فریب دهد.» 
دکارت هم باورش شده بود که «شک می‌کند پس هست» برخلاف فیلسوفان قدیمی که در پی یقین بودند دکارت در پی شک بود. اما دکارت از شک به اندیشه و ایمان می‌رسید. فکرش موجودی نامتناهی، جاودانه و دارای قدرت مطلق بود که خالق خود او کل هستی بود.» دکارت در جست‌و جوی چیزی بود که قابل اطمینان باشد و نتوان در آن شک کرد و این چیزی جز خود فکر نبود: من فکر می‌کنم پس هستم.

دوماه‌نامه‌ی آگاهی نو، ویژه‌نامه‌ی نقد و بررسی کتاب: «کتاب‌نامه؛ در نقد و بررسی آثار، جلد یک»، شماره‌ی پیاپی 05، پاییز 1400.
      

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.