یادداشت زینب

زینب

1403/6/18

تصویر دریان گری
        تصویر دریان گری، داستانی از واقعیت‌های پنهان و تاریکِ روحِ یک انسانه.مهم نیست دیگران چقدر ما رو خوب، زیبا یا پاک بدونن؛ خودمون بهتر از هر کسی می‌دونیم در واقعیت چی و کی هستیم.

“دریان گری”مرد جوان و جذابیه که زیباییِ چشم‌گیری داره، تا جایی‌ که “بازیل هالوارد” شیفته‌ی اون می‌شه و تک چهره‌ای از دریان گری می‌کشه ولی تمایلی نداره که این نقاشی رو به دیگران نشون بده چون معتقده بخش زیادی از وجود خودش رو تو این نقاشی جای داده.
سومین شخصیت هم“لرد هنری”، دوستِ بازیله، که زیا‌د هم به اصول و اخلاقیات پای‌بند نیست. در واقع داستان از دیدارِ لرد هنری و دریان گری شروع می‌شه. 
لرد هنری برای من اون بخشی از وجودِ انسانه که سعی می‌کنه خودش رو فریب بده و برای اشتباهاتش دلایل منطقی جور کنه تا وجدان خودش رو آسوده کنه.
زمانی‌ که همه شیفته‌ی زیبایی‌های ظاهریِ دریان هستند، خودش تاریک‌ترین قسمت‌های وجودش رو می‌بینه و بیشتر و بیشتر سقوط می‌کنه. دریان گری نگرانِ گذرِ عمر و تاثیرش بر ظاهر و جسمشه، ولی انگار نمی‌دونه چیزی که باید بیشتر براش نگران باشه روحشه.

زمانی این کتاب رو یک کتابِ غیر اخلاقی می‌دونستن، و تو بخشی از کتاب جوابِ خوبی به این برداشت داده شده:
«کتاب‌هایی که همگان آن را غیراخلاقی می‌نامند صرفا کتاب‌هایی هستند که ننگ‌های آدمیان را در چشمشان باز می‌نمایانند.»

پایانِ کتاب فوق‌العاده بود و فکر می‌کنم خیلی وقت بود کتابی نخونده بودم که انقدر از پایانش لذت ببرم.
به نظرم این کتاب رو همه‌ی ما باید بخونیم.چرا؟ چون انسانیم.
      
303

21

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.