یادداشت Paniz

        فکر کنم  شاید اگه مجموعه کاراوال رو نخونده بودم اونطور که باید ازین کتاب لذت نمیبردم
ولی خداروشکر لذت بردم و دوسش داشتم
• داستان راجب دختری به نام اوانجلین که عشق اولش میخواد با یکی دیگه ازدواج کنه و برای اینکه جلوی این ازدواج رو بگیره دست به دامن دعا و معامله با شاهزاده قلب ها جکس میشه.اما جکس یکی از سرنوشت ها (fate) و یک موجود نامیراست و معامله کردن با یک سرنوشت هیچ وقت عاقبت خوبی نداره 

" I believe there are far more possibilities than happily ever after or tragedy. Every story has the potential for infinite endings"

• داستان تقریبا از بعد پایان مجموعه کاراوال شروع میشه و در نتیجه اسپویل داره از سرنوشت اسکارلت و تلا (ی کامئو کوچیک دارن) اما غیر از اون کلا توی یه مکان دیگه اتفاقات رخ میدن
• پلات یکمی در هم برهم بود از یه جایی به بعد هزارتا سوال و معما پیش میاد که هرچی میری جلوتر صرفا فقط پاسخ بعضی ها داده میشه و خیلی از اتفاقات دیگه که فکر میکردم بخش اصلی داستان باشن بی جواب موند و رفت برا جلد بعدی  
• از شخصیت پردازی خیلی راضی نبودم تمام فوکس فقط روی جکس و اوانجلین بود (which I'm not complaining