یادداشت آریانا سلطانی

        تریستان و ایزوت
به جمع آوری و به اهتمام ژوزف بدیه
ترجمه پرویز ناتل خانلری

.

بخشی از کتاب:
"ای سروران، داستان سرایان پیشین، برول و توماس و جناب ایلهارت و استاد گوتفرید این داستان را برای دلدادگان گفته‌اند، نه برای دیگران. با واسطه من از شما درود می‌خواهند. ایشان به همه اندیشناکان و خوشبختان، به همه آرزومندان و ناخرسندان، به همه کسانی که دلشاد یا پریشان‌اند، یعنی به همه دلدادگان درود می‌فرستند. امید است که عاشقان از بی‌وفایی و بیداد و ناکامی و رنج و همه دردهای عشق در این کتاب مایه دلداری بیابند."

ص ۱۳۰-۱۳۱

.
تریستان و ایزوت حماسه‌ای عاشقانه و برخاسته از قرن ۱۲ میلادی است. حماسه‌ای قرن‌ها از قدمت و شرح و آواز و ترانه آن می‌گذرد و همچنان خواندنی است.
در سرزمینی اساطیری، جوانی دلیر به نام تریستان که از کودکی سرنوشتی پرفراز و نشیب را در پیش دارد، پرورده‌ی دربار پادشاه مارک، با مأموریتی سرنوشت‌ساز روبرو می‌شود: همراهی شاهزاده‌خانم ایزوت از سرزمینی دوردست به عنوان عروس آینده‌ی پادشاه. اما تقدیر، خط‌سیر دیگری برای این دو رقم زده بود.
در کشتی‌ای که آنان را به سرزمین مارک می‌برد، اتفاقی شگفت رخ می‌دهد: نوشیدن معجونی جادویی و پر اسرار که قرار نبود برای این دو باشد.

.
.
☀️☀️☀️☀️
در دل ادبیات قرون وسطی، حماسه‌ای رخ می‌نماید که از سینه‌ی افسانه‌های سلتیک برخاسته و در قامت یکی از تراژیک‌ترین داستان‌های عاشقانه‌ی بشریت قد برافراشته است. «تریستان و ایزوت»، این روایت شورانگیز، نه تنها آیینه‌ی تمام‌نمای عشق و تقدیر است، بلکه حلقه‌ی اتصال ادبیات شفاهی برتانیایی[از قول استاد خانلری در مقدمه اثر.] به ادبیات مکتوب فرانسه در سده‌ی دوازدهم میلادی به شمار می‌رود.  

این روایت سترگ، در گذر سده‌ها، به یکی از ستون‌های ادبیات عاشقانه جهان بدل شد. ژرژ دومزیل اشاره می‌کند که چگونه این داستان، بازتابی از کهن‌الگوی «عشق محکوم» در فرهنگ‌های باستانی است. این اثر به نقل از استاد خانلری شباهت‌هایی با ویس و رامین دارد. همچنین جزئیات داستانی اساطیری در شاهنامه فردوسی نیز با این حماسه عاشقانه مشابه است.

ژوزف بدیه، همچون صیادی چیره‌دست، مرواریدهای پراکندهٔ این روایت را از ژرفای متون کهن صید کرد و به گردنبندی بدیع تبدیل نمود.
رولان بارت نیز در «جزئیات عاشقانه» این اثر را نمونه‌ای بارز از «گفتمان عاشقانه» می‌داند.



---  

  
این داستان ریشه در کهن‌الگوهای ایرلندی همچون «دیدار مید و گراین» دارد که نخستین بار **ماری دو فرانس** در سدهی دوازدهم آن را به ادبیات فرانسوی وارد کرد.  
برخلاف روایت‌های عاشقانه متداول قرون وسطی که بر پایه‌ی «عشق نجیبانه» (amour courtois) استوار بودند، تریستان و ایزوت با ارائهی تصویری زمینی و غریزی از عشق، سنت را شکل می‌دهد.  
در سده‌های میانه‌ سده‌ی بیستم، ژوزف بدیه با تلفیق روایت‌های پراکنده‌ی قرون وسطایی، نسخه‌ای منسجم از این داستان خلق کرد که هم وفادار به متن کهن بود و هم برای خوانندهی مدرن جذاب. او در مقدمه‌ی اثرش می‌نویسد: «این داستان، مانند جامی زرین است که نسل‌ها آن را از دستی به دستی سپرده‌اند و من تنها گرد و غبار قرون را از آن زدوده‌ام».  
ترجمه‌ی استاد خانلری زیبا و ستودنی بود و شیرین.  

در پناه خرد

پینوشت: واگنر نیز از روی این اثر، قطعه‌ای هنری نواخته.

---
      
577

21

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.