یادداشت فاطمه یل آملی

دروازه خورشید
        خواندنش ۷ ماه طول کشید. همانطور که زمان روایت ۷ ماهه بود. همانطور که ابوسالم ۷ ماه در خواب عمیق بود و دکتر خلیل ۷ ماه برای او و برای ما قصه گفت. 
کتاب قصهٔ روستاهای فلسطین و اردوگاه‌های لبنان است. آنچه پیش و پس ۱۹۴۸‌ بر مردمانشان گذشته. قصه، قصهٔ روستاها، جنگ‌ها و زنان است.
اگرچه اکثراً مردها صاحبان روایت‌اند ولی زنان حضور ماندگار و موثر در تمام داستان‌اند. در طول داستان یادِ ام‌حسن، نهیله و شمس همواره در مراجعه است. راوی چندین صدا دارد.
صدای برجستهٔ داستان، صدای ذهن مشوش و مصیب‌دیدهٔ دکتر خلیل است که دارد برای یونس (ابوسالم) از قصه‌های گذشته می‌گوید تا ترسش را فراموش کند.
خلیل آنچه را که از یونس و دیگران شنیده به بیان دوم شخص روایت می‌کند و در اثنای روایت، قهرمانان با صدای اول شخص کار را به دست می‌گیرند و  پیش می‌برند. 
زیبایی اثر وقتی برایم افزون شد که یک حادثه را از چندین منظر و از دهان چندین راوی ‌شنیدم.
کتاب در نقاط متعددی چهرهٔ عریان جنگ را نشانت می‌دهد. شخصیت‌های تماما خاکستری، حتی در ترسیم چهرهٔ قهرمانان نشان‌دهندهٔ نبوغ و انسان‌شناسی دقیق نویسنده بود.
نویسندهٔ لبنانی کتاب، داستان‌ها را در هم‌نشینی  با اهالی اردوگاه‌ها کشف کرده و به قلم دل‌انگیز خودش مزیّن ساخته. شیفتهٔ نگاه جزئی‌بین، حکمت‌آموز و زندگی‌ساز او شدم. متأسفانه نویسنده روز ۲۵ شهریور ۱۴۰۳  دنیای ما را ترک گفت تا به زندگی بهتر برسد.
زنده باشد مترجم شایستهٔ اثر، خانم قندیل‌زاده که ترکیب فارسی ایشان و عربی خوری، کتاب را قند مکرر کرده.
.
احتمالاً بعد ۷ ماه همسایگی و بارها خواندن تکه‌‌ها و رها کردن و دوباره بازگشتن، دل کندن سخت باشد.
لحظاتی در کتاب بود که از شدت تلخی امکان تصور برایم ممکن نبود. لحظاتی که کتاب را رها می‌کردم و می‌گفتم الان تحمل خواندنم نیست. باری آنان را چطور امکان زندگی هست؟
      
44

6

(0/1000)

نظرات

فاطمه نقوی

5 روز پیش

هم دوست‌داشتنی و هم دقیق نوشتید از کتابی که بسیار دوستش دارم. 
الیاس خوری قبل از مرگ گفته بود حال من هم مثل حال غزه شده هر صبح که بیدار می‌شوم بهتر نشده‌ام. 
1

0

ممنون محبتتون. عجب وصفی! عجب دردی! :( 

1