یادداشت زهره دلجوی کجاباد

                نویسنده مثل پزشکی ماهر، زخمی عفونی را با حوصله و دقت باز کرده است. زخمی که بسیاری از ما زن‌ها کلیت آن را درک کرده‌ایم ولی هرگز چنین موشکافانه و ظریف به آن نزدیک نشده‌ایم و اجزای ریزش را نشناخته‌ایم. بسیار بسیار این کتاب و کلمات ساده‌اش را دوست داشتم و همراه والریا رنج کشیدم، اشک ریختم و زیر بار معادله‌ی سنگین و حل‌نشده‌ی هویت زن متاهل خم شدم و درد کشیدم. زنی که مدام مجبور است بین مادر و همسر بودن و فردیت خودش هروله کند و از هر دو کم بگذارد و چیزی جز خستگی جسمی و روحی عایدش نشود. زنی که نه دیگران از او راضی هستند و نه خودش. این معادله چگونه باید حل شود؟ دفترچه‌ی ممنوعه هم نتوانست حلش کند. زن این کتاب هم سرانجام فکر کردن به راه‌حل را کنار گذاشت و صورت معادله را سوزاند و خاکسترش کرد.
        
(0/1000)

نظرات

چقدر خوب نوشتید!
قربان شما.