یادداشت خاتون
1404/5/23
زنها یکی یکی مرا در آغوش گرفتند و تبریک گفتند صدای کل کشیدن و هلهله بلند بود.صفیه در حالی که برای محمد شعر میخواند او را به این سوی پرده آورد.عطر او همه جا را گرفت و بوی عود و گلاب گم شد.امین لحظه ای سربلند کرد و نگاهم کرد.با چشمانی که میخندید و نگاهی که دریایی از عشق به قلبم میریخت. همه عمرم در انتظار چنین لحظه ای بودم.آرام و به نجوا گفتم :حالا دیگر خانه ام خانه توست و من کنیزت یا محمد... با حیایی شیرین سر به زیر انداخت و به قلبش اشاره کرد: کنیز ؟ شما بانوی این خانه اید.... اشک شوق از گوشه چشمانم سر خورد.خوشبخت ترین زن عالم بودم که بانوی قلب محمد می شدم. «به قلبش اشاره کرد» روایت داستانی از زندگی حضرت خدیجه (س) به قلم حبیبه آقایی پور اولین کتابی است که دیدم در قالب داستان، زندگی حضرت خدیجه(س) را روایت کرده.قبلش رمان خاصی در مورد ایشان نخوانده بودم به همین خاطر زاویه نگاه جدیدی داشت.داستان با گفتگوی بین ایشان و حضرت زهرا (س) در شعب ابی طالب شروع میشود و به اتفاقات قبل از نبوت و بعد آن تا زمانِ حال قصه برمیگردد و سپس ادامه داستان تا زمان رحلت ایشان روایت میشود. تصویر روی جلد کتاب مثل جملاتش،حسی از لطافت را منتقل میکند. بخاطر تصویر روی جلد کتاب، نسخه قبلی که داشتم توسط دختر نوجوانی به غارت رفت😅😊این یعنی طرح روی جلد خوب طراحی شده و مناسب سن نوجوان است و در عین حال برای رمان و داستانهای بعدی که ان شاءالله قرار است در مورد ایشان نوشته شود اهمیت دارد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.