یادداشت ثمین حامدفر

        من خیلی سبک زندگی نامه دفاع مقدسی نخوندم، یعنی راستش خیلی علاقمند نیستم، این کتاب رو هم با معرفی یکی از دوستانم در استوری اینستاگرام پیدا کردم و از جلدش خوشم اومد و خریدم :)
همینقدر غیر فرهیخته!
چند صفحه اولش رو که خوندم فکر کردم که احتمالاً دوستش نداشته باشم پس دیگه ادامه ندادم، اما کتاب رو که بستم ذهنم مدام پی نسرین و داستانش بود و نیروی درونی ای منو می کشید تا دوباره کتاب رو باز کنم و ادامه داستانش رو بخونم!
من قبل از خوندن این کتاب تصویر خیلی خوبی از روز های جنگ آبادان و خرمشهر نداشتم، ولی بعد از خوندنش دلم برای زن ها و بچه ها و همه خونه زندگی های جنوب که در جنگ از بین رفتن، می تپید و می سوخت!

با قسمت های تلخ کتاب گریه کردم، در کل هر جا بحث مادر و فرزندی باشه اشکم دم مشکمه :) و چیزی که از کتاب دوست داشتم اصالت و بی غل و غشی خود نسرین و همینطور روایت روون و شیرینی بود که از اون روزها داشت. انگار داری کنار همه اون خانواده ها زندگی می کنی، با اونها به شهر های دیگه مهاجرت می کنی و سختی می کشی و از برگشت همسر هاشون خوشحال میشی.

بعد کتاب رفتم مصاحبه خانم باقرزاده رو هم دیدم، اقدام تکمیلی خوبی بود تا تصویرم از این زن قوی کامل بشه :)

اگر داستانی شبیه به ساجی سراغ دارید، لطفاً بهم معرفی کنید.
      
16

5

(0/1000)

نظرات

کتاب قبلی همین نویسنده به اسم دختر شینا بدک نیست اندازه ساجی خوب نیست ولی اونم صادقانه است
درضمن منم واسه جلدش خریدمش😁

0