یادداشت حسنشونم

ارمیا
        این دومین کتابی است که از رضا امیرخانی خواندم، کتاب اولی که از او خواندم قیدار بود، قیدار برایم یک تجربۀ دلچسب بود، باهاش زندگی کردم و هنوز داستانش در من تمام نشده، هنوز گاهی در حال عبور از خیابان، وسط مراسم روضه، حدفاصل سوار شدن در اتوبوس تا رسیدن به مقصد، تکه هایی از آن را به خاطر می‌آورم، آن منش و مرام قیدار جلوی چشمم است؛ بگذریم، این یادداشت در مورد قیدار نیست اما اشتراکاتی با آن دارد.
ارمیا داستان جوانِ دانشجویی از قشر مرفه جامعه یا همان 4 درصدی های خودمان! است که برای مدتی به جبهه می‌رود و همان جا می‌شود محل رشد و به قول امیرخانی بزرگ‌شدنش. ارمیا نگاهی متفاوت به دفاع مقدس دارد. جوانِ از جنگ برگشته‌ای که با دنیای دور از جنگ و جبهه غریبه است، ارمیا می‌زند به دل روزمرگی‌ای که جامعۀ آن روز و حتی جامعۀ امروز درگیرش است، ارمیا پوچی دغدغه های بشر امروز را بیان می‌کند، ارمیا نغمۀ امیرخانی است برای دعوت ما به تفکر بیشتر، تفکر برای پاسخ به این سوال که به راستی از زندگی چه می‌خواهیم؟
به نظرم امیرخانی را با این کتاب شروع نکنید که احتمالا بعد از پایان یا حتی در میانۀ کتاب به او ناسزا خواهید گفت، با کتب دیگرش شروع کنید و بعد بیایید سراغ این کتاب تا عاشقش شوید.
      
339

29

(0/1000)

نظرات

بعدش بیوتن رو باید بخونید
امیرخانی  مفصل از ارمیا میگه

1

مافی

مافی

1403/6/15

خیلی سال پیش ارمیا را خواندم و اصلا خوشم نیامد. یک داستان معمولی به پایین ( اصولا آثار امیرخانی را نمی پسندم)
6

0

با ارمیا نباید شروع میکردید، ارمیا کتاب اولشه. یه فرصت دیگه بهش بدید به نظرم :) 

0

مافی

مافی

1403/6/15

علی الاسف همه پل ها رو پشت سرش خراب کرده. فقط جانستانش، ااااااااییی بد نیست...
@bistcuite 

0

قلمش خاصه
ولی فوق العاده اس
داستان سیستانش رو بخونین  

1

ارمیا واقعا برام دلچسب نبود
دلسرد کننده بود

0

تبریک میگم بابت اتمام این کتاب

1