یادداشت معصومه فراهانی
1401/9/20
امتیاز من: ۲.۵ برای یه پروژه کاری این کتاب رو بعد از مدتها از کتابخونهم در آوردم و شروع کردم. از چیزی که انتظار داشتم جذابیت کمتری داشت. وقتی قبل از خوندن بهش فکر میکردم تصورم این بود که سفر تنهایی یک دختر مجرد به باکو، اون هم در محرم حتما پر از کشفهای جدیده و نمای خوبی از عزاداریهای باکو در ذهنم ایجاد میکنه، ولی خب چیز زیادی دستگیرم نشد. چند تا چیز تو کتاب اذیتم کرد. یکیش خردهگیریهای پی در پی و کنایههای نویسنده به ایرانیها بود، از طرفی خودش خرده میگرفت اما گاهی که بقیه توریستها یا هم هاستلیهاش به ایران و ایرانیها خرده میگرفتن معلوم بود بهش بر میخوره و میره تو خودش و گارد میگیره. اون تیکههایی که از سفرنامههای قدیمی لابهلای کتاب گنجونده شده بود به خودی خود ایده جالبی بود ولی درست جا نیفتاده بود و یجاهایی این وسط انگار به زور وصلهی متن شده بود. نکته بعدی اینکه یجاهایی نویسنده اطلاعاتی که درباره آذربایجان خونده بود (مطالعات و پژوهشهاش) رو به صورت خیلی خشک وارد سفرنامه کرده بود که آدم رو خسته میکرد. یعنی مشخص بود مطالعه و تحقیقها بعد از سفر بوده و انگار این اطلاعات وارد جریان سفر نشده و بعدش هم درست و حسابی به سفرنامه وصل نشده، انگار شما این بخشها رو نخونید چیزی از دست نمیدید یا اگر جدا بخونید هم انگار ویکی پدیای اون فرد یا مکان رو خوندید. در کل نکته لذتبخش کتاب شجاعت و جسارت نویسنده بود برام و به همین دلیل دوست دارم بقیه سفرنامههای ایشون رو هم مطالعه کنم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.