یادداشت ریحانه سعیدی

        کتاب قشنگی بود.... من خیلی دوسش داشتم باهاش زندگی کردم.... داستان دختری به اسم کنا که یه روز که با نامزدش اسکاتی می‌ره بیرون، تصادف میکنن.... برای همین پدر مادر نامزدش اسکاتی بچه ش دیم رو میگیرن و بهش نمیدن.... اون و دوست نامزدش لجر با هم دوست میشن... در نهایت راز ها فاش میشه و زندگی خوبی رو شروع می‌کنه...... نکات مثبتش اینه که واقعا میشد احساساتش رو درک کرد و من خودم کنا رو خیلی درک میکردم..... و خیلی قشنگ بود ارزش خوندن داره... این اثری بود که بعد از ما تمامش میکنیم و ما شروعش میکنیم از کابین هوور خوندم و واقعا دوسش داشتم... مثل دو کتاب اولش عالی بود..... واقعا می شد درکش کرد..... خیلی زیبا بود💚
      
180

36

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.