یادداشت مرتضی اسکویی

        
📖 رنج‌های ورتر جوان | یوهان ولفگانگ گوته
ترجمه‌ی عالی: محمود حدادی (نشر ماهی)

کتاب تموم شد. و همون‌طور که انتظار می‌رفت، بی‌نقص بود.
نه فقط از نظر داستان، بلکه به خاطر اون فرمِ نامه‌نگاری، لحن پر از التهاب، و شخصیتی که انگار از مرز عقل عبور کرده و داره با تمام وجود زندگی می‌کنه.

این فقط یه تراژدی عاشقانه نیست — روایتیه از درگیری بین دل و جهان. بین کسی که زیاد احساس می‌کنه، و دنیایی که براش زیادی واقعیه.

گوته خودش عاشق یه زن متأهل به‌نام لوته بوف بود؛ کسی که الهام‌بخش شخصیت شارلوت شد. حتی ماجرای خودکشی، برگرفته از زندگی یکی از دوستان نزدیکش بود.
درواقع گوته با نوشتن این کتاب، خودش رو از غرق‌شدن نجات داد. ورتر همون گوته‌ست، اگه نمی‌نوشت و فقط می‌سوخت.

ترجمه‌ی محمود حدادی از نشر ماهی فوق‌العاده‌ست — هم دقیق، هم شاعرانه، با کیفیت بالای چاپ و طراحی. یکی از بهترین نسخه‌های فارسی‌ای که می‌شه خوند.

یه نکته‌ی جالب در جریان خوندن این کتاب برام روشن شد:
در ادبیات اروپای غربی، به‌ویژه آلمان و فرانسه، برخورد با عشق ممنوع و رابطه‌های مثلثی خیلی متفاوته با ادبیات روسیه.
در ورتر، در سرخ و سیاه، حتی در بابا لنگ‌دراز، مردها بیشتر درگیر خود عشقن تا شوهر زنِ محبوب‌شون.
ولی در روسیه (مثل آنا کارنینا)، خیانت زن به مرز گناه و فاجعه می‌رسه.
این تفاوت فرهنگی، از ادبیات فراتر می‌ره و به ریشه‌ی نگاه جامعه به عشق و مالکیت می‌رسه.

‌
✨ پایان ورتر، مثل مرگ در سکوت بود — اما نه خاموش، بلکه با طنین بلند.
کتابی که نه فقط خونده می‌شه، بلکه تا مدت‌ها با آدم می‌مونه.

🔖 #رنجهای_ورتر_جوان #گوته #نشر_ماهی #محمود_حدادی #ادبیات_جهان #نقد_کتاب #کتابخوانی #ورتر #ادبیات_اروپا #کتاببخوانیم #کلاسیک_مدرن
      
525

24

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.