یادداشت Navid Kalahroudi
1401/5/21
دو دنیا روبروی یکدیگر قرار گرفته اند. دنیای اول دنیای محافظه کاری، ترس، مذهب، تعصب، عشق و البته رنج و درکی عمیقتر از جهان است و دنیای دوم دنیای بی باکی، حرارت، بی قیدی به سنن و شوق به جهان جدید و کشفیات تجربی است. تورگنیف در این کتاب صحنه گردان یک نبرد تمام عیار میان پسران با پدران است. آرکادی پسر یک ملاک پیر و بازارف یک جوان پوزیتیوست و اهل دانشهای جدید که مخالف با هر نوع رمانتیزم است و سفت و سخت به منطق پای بند و مخالف هر گونه حس و احساس و مدام در حال تشریح جانوران. روزگار اما اینچنین با ما تا نمیکند. گاهی لازم است اعتماد به نفس و اطمینانی که به عقاید خود داریم با ضربه ای کاری مواجه شوند تا تزلزلی در عقایدمان پیش آید. چنین رخدادی برای این دو جوان نیز پیش میآید آنجا که هر دو با دو دختر اشراف زاده روبرو میشوند و نگرش منطقی و ضد رمانیتک آنها دچار تردید و اضمحلال میگردد. اما آیا این پایان داستان است؟ قلم تورگنیف چنان در شرح این روند غیر قابل پیش بینی است که مخاطب را مجبور میکند که تا آخر کتاب را مطالعه کند تا دریابد که آیا در نهایت این پدرانند که برنده این میدانند یا پسران؟ آیا عقل بر جهان ما سروری میکند یا عشق؟ #پدران_و_پسران #ایوان_تورگنیف #علمی_فرهنگی
(0/1000)
1402/3/29
0