یادداشت MDHtv
1404/1/25
(( خورشید که میپیماید فرسنگها راه را در دقیقهای، ستارگان این گنبد مینا، که مسافتهای بیشتری را میپیمایند، چندان تیزرو نیستند که تن من در راه خاک. )) خولیو کورتاسار خواننده را با این کتاب میبرد در کوچه پس کوچههای بوینس آیرس و در دلهرهآورترین لحظه، درست در زمانی که خواننده دلواپس شخصیتها، داستان را ادامه میدهد، قلم را غلاف میکند. و چه شاعرانه ما را با شخصیتهایش در شهری گرم، مه گرفته، در سیاهی شب تا صبح با استرس امتحان نهایی فردا، در کنسرت، در کافه، و در گفتگوها و بحثهای آنها،همراه میکند، دلواپس و نگرانمان میکند، و در حساسترین لحظه به آرامی ما را رها میکند. این کتاب پر از متنها، دیالوگها و توصیفات زیبا و دلنشین است؛ اما خواندن آن کمی دشوار است. زمانی به سراغ این کتاب بروید که قلم و داستانهای کورتاسار را تجربه کردهاید و به دلتان نشسته. تجربهای لذتبخش و سخت بود. برای همه پیشنهاد نمیشود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.