یادداشت محدثه ز

        "وقتی تاریکی بر روزهای آرام سایه اندازد، وقتی دشمنان قسم خورده انسان از کمینگاه خود بیرون آیند، وقتی امید رنگ ببازد؛ از دل خاکستر شهرهای سوخته از پس فریاد انسان‌های بی‌گناه، قهرمانی زاده خواهد شد و به نبرد خواهد ایستاد"


امیرعلی نوجوان پانزده ساله قصه‌ی ما وقتی دنبال داروهای مادرش بود، از یک آزمایشگاه سری سر درمیاره که با تغییراتی که در غذاها و داروها ایجاد می‌کنند انسان‌ها رو به موجوداتی عجیب تبدیل می‌کردند و قرار بود این محصولات در کل شهر توزیع بشه.
حالا امیرعلی باید انتخاب کنه، نجات مادرش یا نجات شهر...


امتیاز من به داستان: ۳.۵ از ۵

اول بگم که خیلی خوش‌حالم صنعت کمیک تو کشورمون پا گرفته، از کیفیت کار واقعا راضی بودم، تصویرگری و... هم دوست داشتم و به‌همین خاطره هم بهش ۵ ستاره دادم و هم خوندنش رو پیشنهاد می‌کنم. 
و حس خوبی دارم از خوندن این کتاب، واقعا امیدوارم بتونیم شاهد خلق قهرمان‌هایی باشیم که فارغ از عقاید سیاسی و مذهبی بزرگترها بتونن الگوی انسانیت برای کودکان و نوجوانان باشن.

شماره یک کمیک ایلیا از نظر من یه‌سری ضعف‌هایی داشت، اول شخصیت پردازیه، درسته داستان مصوره و خیلی چیزا رو باید دید اما من تقریبا تا آخر کتاب می‌دونستم ۳تا پسر تو کتابه اسم یکی آرشه و اواخر کتاب اسم دوتای دیگه رو فهمیدم.
یا پانزده‌ساله بودن امیرعلی و یه‌سری اطلاعات تکمیلی رو از کپشن یکی از پست‌های استودیو کمیکا خوندم.
ریتم اتفاقات خیلی سریع بود، به‌نظر من به‌عنوان شماره یک مجموعه جا داشت که روی شخصیت‌ها بیشتر مانور بده.
دوم این‌که خلاصه‌ای که ابتدای ریویو گذاشتم، بخشی‌ش نوشتم "آزمایشگاهی که تغییراتی روی غذا و دارو می‌داد..." خب من این رو از خلاصه شماره یک که در شماره دو اومده بود فهمیدم. توی خود کمیک (کامیک؟) اول خیلی دقیق نشون نداده بود. [البته با توجه به ریتم متوجه میشید آزمایشگاهه و روی دارو کار میکنه

×این دو مورد به چشم من اومد چون کمی جدی‌تر دارم به داستان نگاه می‌کنم اما طوری نیست که اذیت کنه و به‌هیچ‌وجه حفره داستانی نداریم. حقیقتا کمیک رو دادم به یک بچه هم خوند (۱۱ سال) نه تنها به چشمش نیومد کلی هم کیف کرد.

به‌طور کلی من نگاه وسواس‌‌گونه و حتی مامان‌گونه! به کتاب‌های نوجوان دارم و تا اینجا (جلد دوم هم یکمش رو خوندم) به‌نظرم ایلیا کمیک قابل قبول و خوبی برای بچه‌هاست؛ حالا بخونم بقیه رو دقیق‌تر نظر میدم. :دی


پ.ن۱: داستان ایلیا روی اپلیکیشن کمیکا هم هست، که اونجا کمیک حالت موشن گرافیک داره با افکت و صدا می‌تونید مطالعه کنید و به نظرم خیلی باحاله.


پ.ن۲: نیم ستاره هم به خواهر امیرعلی دادم که تو خونه روسری سرش نبود. (شاید باورتون نشه ولی جدی‌م!)


پ.ن۳: ۵ جلد اول این مجموعه رو از استودیو کمیکا هدیه گرفتم.


پ.ن۴: واقعا امیدوارم کمیک‌ها و ادبیات ژانری تالیفی حمایت بشن تا بتونن پیشرفت کنند.


پ.ن۵: پیشرفتی که توی جلد (کیفیت کاور) این ۵ شماره‌س رو دوست دارم، جلد شماره ۲ و ۳ ضخیم‌تر از شماره یکه و تو شماره ۴ و ۵ باز بهتر شده. ^___^


پ.ن۶: اولین صفحه شماره یک توضیح داده چطوری باید کمیک خوند! جالب بود اینم.