یادداشت سعید احمدی نژاد

شکوفه های عناب
        بعد از "خنده‌ی خورشید، اشک ماه" این دومین کتابیه که از جولایی خوندم و خیلی دوستش داشتم.
داستان در دوران محمدعلی شاه قاجار می‌گذره، زمان به توپ بستن مجلس. شخصیت محوری داستان جهانگیر خان صور اسرافیله، روزنامه‌نگار مشروطه‌خواهی که فردای یوم‌التوپ به همراه چند آزادی‌خواه دیگر جلو روی محمدعلی شاه به طرز فجیعی کشته شد.
ژانر رمان تاریخیه و طبیعتا مثل هر رمان دیگه‌ای در این ژانر آمیزه‌‌ایه از وقایع مستند تاریخی و تخیل نویسنده. اتفاقات تاریخی مثل: ترور ناصرالدین شاه، ترور نافرجام محمدعلی شاه و به توپ بستن مجلس همه با جزئیاتی دقیق تصویر شده  و حضور شخصیت‌هایی مثل جهانگیر خان صور اسرافیل، محمدعلی شاه، شاپشال، ژنرال لیاخوف، علی اکبر دهخدا، عارف قزوینی  و ... رنگ واقعیت به داستان داده‌اند. ولی در عین حال چهار راوی قصه و اتفاقاتی که در زندگی شخصی آن‌ها می‌افتد همگی زاده‌ی تخیل نویسنده‌اند. چهار راوی به موازات هم و به صورت غیر خطی ماجرا را پیش می‌برند و خواننده را با خود به خیابان‌ها و عمارات و محله‌های پایین‌‌دست تهران قدیم می‌برند، به کوچه‌پس‌کوچه‌های شیراز و جنگل‌های مه‌آلود روسیه و کوه‌های پربرف قفقاز و روستاهای شمیرانات. نقطه‌ی تلاقی ماجراهای این چهار نفر روز به توپ بستن مجلس و کشته شدن صوراسرافیل در باغ شاهه که هر یک از منظر خود آن را روایت می‌کند.
 راوی‌ها هر یک لحن متناسب با شخصیت و طبقه‌ی اجتماعی‌‌شان دارند؛ از این منظر اثر کیفیتی بی‌نظیر دارد. تسلط جولایی روی زبان و فرهنگ آن دوره خواننده را انگشت به دهان می‌‌گذارد و غرق در جهان خود می‌کند.
      
24

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.