یادداشت ماهان خلیلی
4 روز پیش

"زیر چشم آبی آسمان کلیساهای جامعی از سخن برپا خواهم کرد. آنچه می سازم چند هزار سالی دوام خواهد یافت." «ژان پل سارتر» سارتر شخصیتهایی را به وجود میاورد که تیرشان به سنگ خورده و اسیر شدهاند در میان شکنجهگران. آنها دنبال چیزی هستند که معنی ببخشید به شکنجهشان، به تحمل دردی که غرور را میشکند. در پی یافتن چیزی هستند که پنهان نگه دارند. خواهان معنا هستند، حتی در شکنجه. شکنجهگر و شکنجهشده در پشت زور و مقاومت خود در اینجا به دنبال پیروزی و حفظ غرور خود هستند؛ شکنجهگر با اعمال هرچه بیشتر خشونت، وقتی فرد زبان باز نکند غرور خود را از دست میدهد و شکنجهشده آنرا به دست میارد. در نهایت تحمل تمام این دردها برای وفاداری به یک ارزش است یا برنده شدن و حفظ غرور؟ همین حرف نزدن معنایی میبخشد به شکنجهشدن. در نهایت، سارتر نمایشنامه خوب خودش رو که درونمایههای بسیاری داره، با پایانی درخشان به پایان میرسونه.
(0/1000)
نعیمه خانی
4 روز پیش
0