یادداشت Mohammad Hossein Tehrani
2 روز پیش
پرنده ای افلاکی سرخ بی قرار سر و پر میکوبد بر دیوار های خاکی بیتاب پروازی جاودان تا قاف سیمرغِ جان.. بعد از دو ماه سفر من هم همراه با هدهد و پیروانش ( باز خوش پرواز، سهوه کوچک، کبک لعل یاب، همای سعادت، بوتیمار غمخوار ، بلبل عاشق گل، جغد شب بیدار، طاووس زیبا و...) به پایان رسید. تمام قلبم دلتنگ سفر این چنینی با پرندگان خاکی است دلم تنگ هدهد است... جایی از داستان در ابتدا پرندگان که عزم سیمرغ میکنند برای انتخاب رهبر در این سفر سرگردان میشوند که چگونه رهبر را انتخاب کنیم.... هدهد میگوید بیایید با تقدیر رهبر راه را انتخاب کنیم یعنی چگونه ؟ با قرعه کشی بگذارید خدا ( تقدیر ) رهبر را انتخاب کنید و همه قبول میکنند و بعد از قرعه کشی دوباره هدهد رهبر گروه میشود. این تعامل هدهد و این جای داستان بسیار بسیار مرا شگفت زده کرد تا مدت ها به یادم میماند که خدا هست تنها دل به او بسپار ... مرحبا ای هدهد هادی شده در حقیقت پیک هر وادی شده ای به سرحد سبا سیر تو خوش با سلیمان منطق الطیر تو خوش بعد از آن با هفت وادی در سفر رو برو میشویم وادی طلب جستجو و خواستن وادی عشق فداکاری و سوختن در عشق وادی معرفت شناخت واقعی وادی استغنا بی نیازی از غیر حق وادی توحید دیدن همه چیز در یگانگی وادی حیرت حیرانی از عظمت حقیقت وادی فقر و فنا نابودی خود و یکی شدن با حقیقت تمام تمثیل ها و حکایت های عطار در میان اشعار و خط اصلی داستان به شما کمک میکند مفاهیم عرفانی را بهتر درک کنید. و به سیمرغ جان برسید ....
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.