یادداشت کتابفام
1404/4/13
۱۶۶ صفحه در ۵ ساعت. «مسخ» کافکا جایگاهی وحشتناک را در تخیل مدرن اشغال کرده است زیرا بیداری «گرگور سامسا» در کالبد یک حشرهی غولآسا هرچند که باعث تغییر ظاهری وی شده، اما بر ادراکش تأثیر دیگری گذاشته است. این ایده که یک فرد میتواند به سادگی یک روز از خواب بیدار شود، متفاوت به نظر برسد، کمتر مرتبط با جامعه در نظر گرفته شود و بنابراین در انزوا غوطهور شود، مفهوم وحشتناکی است که برای زمانهی آشفتهی اجتماعی ما بهنوعی مناسب است و این، دقیقن اتفاقیست که برای شخصیت رمان «گودال» میافتد. «گودال»، نوشتهی «پیان ههیانگ»، یکی از برجستهترین نویسندگان کرهی جنوبی، پیشفرضی جذاب را آغاز میکند. چه اتفاقی میافتد وقتی یک زندگی موفق پس از یک حادثهی وحشتناک نابود میشود؟ و مسئولیت این حادثه به عهدهی تنها بازماندهی این حادثه باشد؟ این پرسشهای اخلاقی پیچیده رمان را به پایان تاریک و بیباک خود سوق میدهد. «گودال» یک رمان کوتاه اما بسیار پرتعلیق و هیجانانگیز است که ریشه در شخصیت دارد. «گودال» یک داستان نگرانکنندهی کلاستروفوبیک است که شخصیت اصلی آن به سختی قادر به انجام هرگونه کاری برای خود است، اما کاملن از آنچه در اطرافش میگذرد آگاه است. این رمان که از بسیاری جهات شبیه به یک کلاسیک ترسناک است، دربارهی «اوگی»، یک استاد دانشگاه است که اخیرن در یک تصادف رانندگی همسرش را از دست داده است و خود نیز کاملن فلج شده است و نیاز به مراقبی همیشگی دارد و تعجبآور اینکه تنها کسی که برای مراقبت از او برایش باقی مانده کسی نیست جز مادر همسرش. رمان پرفروش «گودال» که روایتیست ماهرانه و دلهرهآور از تجربهی حس تنهایی و انزوا، در سال ۲۰۱۷ برندهی جایزهی «شرلی جکسن» شد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.