یادداشت هادی انصاری
1400/9/14
اگر میخواهید با حافظ به طور عمیق و دقیق آشنا شوید از بهترین منابع آثار استاد بهاءالدینخرمشاهی است. آثاري دقیق و فارغ از برداشتهای شخصی و شهودی، همراه با ارجاعاتِ بسیار به آثارِ دست اولی که تا به امروز در مورد حافظ نگاشته شده است. مزیّت کتاب «حافظ» برای من غنای این کتاب، در عین حجم کمترِ آن نسبت به دیگر نگاشتههای استاد خرمشاهی است. در این کتاب به طورِ منسجم و مبتنی بر وقایعِ تاریخی و سرودههای حافظ به باورها و اندیشههای حافظ پرداخته میشود. همهی ما جستهگریخته با موضعگیریهای اجتماعیِ حافظ آشنا شدهایم امّا در این کتاب به طور مستقل و مفصّل به سلوکِ سیاسیِ حافظ در زمانهی او میپردازد که مفصلترین فصل کتاب و شاید بتوان گفت منحصر به فردترین و بهترین بخش کتاب است. مهمترین مسائلی که برای من در این کتاب جالب بود و در یک یادداشت میتوان به آن اشاره کرد: شرحی از زمانهی حافظ اگرچه استاد خرمشاهی تاکید میکند که پرداختش به زمانهی حافظ نه بر اساس این است که نوابغ، تماماً، زاییدهی زمانهی خویشاند بلکه باور دارد این نوابغاند که تاریخسازی میکنند. به باور وی: «انسان بهحدی [...] فردیّت دارد که داده یا فرآوردهی طبیعت یا تاریخ نیست.» اگرنه میبایست از آن محیط چندین یا یک نسل از نوابغ پدید میآمد. زمینهی فرهنگی حافظ پس از اینکه تصویری از شرایط فرهنگیِ زمانهی حافظ و زیستِ فرهنگیِ او ارائه میکند به مسالهی جالب دیگری میپردازد که حافظ چه کتابهایی میخوانده است و در کدام یک متبحّر بوده است. علومی که حافظ در آن تخصص داشته است عبارت بوده است از علوم قرآنی و بلاغی. نگارنده در فصل سوم به اندیشهی سیاسی و سلوک فردی و اجتماعی حافظ میپردازد. از جمله نکاتی که به آن اشاره میکند و بسیار مشاهده میکنیم این است که نمیتوانیم حافظ را با فهم، اصطلاحات و به طور کلی وضعیّت امروزه درک کنیم. باید توجه کنیم که مسائلی مانند دموکراسی، آزادی(به معنای سیاسیِ امروز) و... از دستهمسائلی است که دستیافتههای قرن اخیر است لذا نمیتوان حافظ را در این ساختار فهم کرد. به طور مثال زمانی که حافظ از جورِ یک امیر / امیرزاده شکوه میکند به این معنا نیست که او بنیانِ نظامِ سلطنتی را جائرانهو... بداند. این مساله سبب میشود که جای دیگری به دام بیافتیم: اگر او مخالفِ اساسیِ استبداد و... هست، چگونه میتوان مدحِ او از شاهشجاع یا دیگران را توجیه کرد؟ پس باید حافظ را در زمانهی خودش فهم کرد. همچنین در موردِ سوالِ پرتکرارِ «مدیحه سراییِ حافظ از شاهان» نیز سخن گفته شده است که بحث جذابی است. در فصل چهارم، بخش نخست، با مقایسهی اشعاری از حافظ با سعدی نشان داده شده است که حافظ چگونه حتی تعابیرِ بلند و بدیعِ سعدی را نیز اعتلا بخشیده تا آنجا که غزلهایش نسبت به سعدی دارای تنوع مضمونیِ بسیار بالاتری است. در بخش دوم نیز از سبک «پاشانِ» حافظ و انقلابی که او با این روش در غزل ایجاد کرده است سخن گفته است. در ادامه نیز به اندیشههای «فلسفی» و سپس «کلامیِ» حافظ، باورهای دینی و طنزها و شبهههای دینیِ رندانهی او اشاره دارد. یکی از شیرینترین بخشهای کتاب به اندیشههای عرفانی حافظ و در عین حال طعنههای او به صوفی و خانقاه میپردازد. در پایان کتاب نیز مهمترین آثاری که دربارهی حافظ نوشته شده است همراه با توضیحاتی آورده شده است که برای علاقهمندان بسیار سودمند است. آنچه این کتاب به دست من داد این بود که حافظ نه تنها یک شاعر زبردست که عالمی ذوفنون بوده است که به تعبیرِ خود او «از دولتِ قرآن» و نبوغِ ذاتیاش در حیطههای مختلف علمی و عرفانی به عرصههایی وارد شده است که برای هریک از آنها نادرهای از همان علم نیاز بوده است.ب
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.