یادداشت محدثه ز

محدثه ز

محدثه ز

1404/4/11

        ☆ ۴ ستاره طلاییِ درخشان ☆

سلام از عمارت هاثورن!
"بازی‌های میراث" داستان دختری به اسم ایوریه که یتیمه و خواهرناتنی‌ش سرپرستی‌ش رو به عهده داره.
ایوری بسیار باهوشه و تمام تلاشش رو می‌کنه تا بتونه خرج دانشگاه و زندگیش رو در کنار تحصیل دربیاره. 
تا این که یه روز یه پسر خوشگل و خوش‌تیپ به اسم گریسون هاثورن میاد سراغش و میگه پدربزرگ ما مرده و اسم تو توی وصیت‌نامشه و باید همراه‌م بیای...
این‌جا داستان ما شروع می‌شه و همراه ایوری به عمارت هاثورن می‌ریم جایی که تو هر وجبش یه راز و معما پشت معماست!

من عاشق کتابای پر از چالش و معما با یه فضای تاریک و تو یه عمارتم، و بازی میراث دقیقا همه‌ی اینا باهم بود که باعث می‌شد عاشق لحظه به لحظه‌ش بشم.
شروع داستان شاید یه‌کم ساده به نظر بیاد اما کتاب کلی سورپرایزای کوچیک و بزرگ داره، و البته یه پایان غیرقابل‌پیش‌بینی که واقعا نفس‌گیره. اگه دنبال یه کتاب سرگرم‌کننده‌اید که آخر شب چند صفحه بخونید و حال‌وهواتون عوض شه گزینه مناسبیه.

به‌نظرم کتاب سه‌تا نقطه قوت داره:

۱. ریتم خوب داستان >> کتاب از اول داره بهت می‌گه همه چی یه بازیه و قراره باهات بازی شه. فصل‌ها کوتاهه و اضافه‌گویی نداره برای همین تا به خودت میای می‌بینی بیش از نصف کتاب رو خوندی و درگیری بازی هاثورن‌ها شدی اما یادت باشه:
" ما عادی نیستیم. این خونه عادی نیست و تو شرکت‌کنندۀ این بازی نیستی، بچه. تو بالرین شیشه‌ای هستی... یا چاقو"
‌
۲. فضاسازی >> عمارت هاثورن یه خونه لاکچری و بزرگ پر از تونل‌ها و راهروهای مخفیه و وایب جذاب و عجیبی داره!

۳. شخصیت‌پردازی >> میون چهارتا دلبر (برادران هاثورن) این‌ور برم یا اونور :))))
ایوری یه دختر سرسخت و پرتلاش
و ۴تا برادر هاثورن که یکی از یکی کراش‌تر و عجیب‌ترن!
این ۵+۱ نفر (اون یه نفر خودش از معماهاست و خودتون بعدا باید بفهمید کیه) بسی دقیق و درست در بطن داستان کم‌کم به منِ خواننده معرفی شدن و من کاملا تونستم یه تصویر مستقل از هر کدوم از شخصیت‌ها تو ذهنم داشته باشم و با تک‌تک‌شون ارتباط برقرار کردم جوری که انگار خودمم وسط داستانم. 
چیزی که توی کتاب خیلی خیلی جذاب و درخشان بود بی‌شک ترجمه‌ش بود. من کتاب رو با ترجمه خانم نجلا محقق از نشر نون خوندم و مترجم خیلی خوب تونسته بود لحن و شخصیت هر کدوم از پسرای هاثورن رو دربیاره برای همین خوندن داستان خیلی لذت‌بخش بود.

در کنار همه‌ی معماها یه چاشنی عاشقانه‌ی کیوت هم داریم و خانم نویسنده بدجوری ما رو تو دو راهی قرار می‌ده که نگم براتون :دی

به طور کلی من از خوندن کتاب لذت بردم، جز کتابای راحت‌خوان بود واسم و از روند داستان راضی بود و ذهنم درگیر چالش‌ها و معماها می‌شد و بک‌استوری‌هاش رو هم دوست داشتم. در مورد این بک استوری باید بگم یه‌کم وایب سریالای تینیجری نتفلیکس رو می‌گیره اما لوس و رو مخ نیست و خودش از معماها و چالشای کتابه. حقیقتا چون کتاب یانگ ادالته یه‌کم نگران بودم تهش همه چی یهویی و زیادی به خوبی و خوشی تموم شه ولی اصلا این‌طوری نبود :دی

آیا این کتاب رو پیشنهاد می‌کنم؟
بله، من واقعا دوست داشتم جای ایوری باشم و تو بازی توبیاس هاثورن بودم، هربار می‌تونستم یه معما رو حدس بزنم ضربان قلبم بالا می‌رفت و ذوق می‌کردم!
با این حال آخرش وقتی معما حل شد یه لبخند بزرگ رو صورتم نقش بست و سریع به مترجم پیام دادم:
"جلد دومش رو کی می‌دید من بازبینی کنم؟؟؟"
‌
پ.ن: چرا بهش ۵ ندادم؟ 
چون خسیسم؟ :)) حقیقتا اگر جلد بعدی هم به همین زیبایی باشه میام ۵ ستاره می‌دم بهش. اما فعلا اجازه بدید ۴ باشیم!
      

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.