یادداشت آسمان احمدی
1404/4/17

امان از ویکتور هوگو.. ایده هایش.. داستان گوییاش... و امان از رنج و امان از رنج. رنج کلمهی ساده ای است اما شما رنج های مردی را تصور کنید که روزهای آخر عمرش را که به انتظار حکم اعدام میگذراند و آن را به نوشتن اختصاص میدهد. هوگو این اثر را در نقد اعدام ها و خشونت سیستم قضایی و اجتماع نوشته. نقدی که چقدر دردناک در داستان مرد رو به اعدام را با روایت خود شخص و نوشتههای شخصی اش نشان داده. مردی که ما نام و نشانش را نمیدانیم و هرگز جرمش را نخواهیم فهمید، تنها حالات و احساسات درونی او را میبینیم. رمانی کوتاه اما پرمعنا و عمیق، پر از احساسات و روان.. .. اما کلود ولگرد داستان مرد فقیری را در انجام جرم و زندان روایت میکند و این داستان برخلاف آخرین روزهای یک محکوم در جنبه اجتماعی نوشته شده. جامعه ای که فقط و جنایت نتیجهی بیعدالتی در آن شکل گرفته را روایت و نقد میکند. (این داستان دوم مرا به شدت به یاد بینوایان انداخت.)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.