یادداشت انسانی در جستجوی معنا؛

        بسم الله الرحمن الرحیم 
.
اصلا قرار نبود برای این کتاب یادداشت بنویسم چون نظرمو جلب نکرد اصلا ، اما چیزی ناخودآگاه مجبورم کرد به این کار.
این کتاب رو کاش وقتی -۱۰ سالم بود میخوندم ، داستان خیلی ساده ، با کمترین جزییات و عملا کاملا کودکانه بود.
داستان در مورد خواهر و برادریه به اسم کت و جوجو . کت از برادره کوچیکش مراقبت میکنه و مامانشون نویسنده و درگیره مشغله های خودشه و عملا این بچه‌هارو ول کرده و جوجو رو داده کت بزرگ کنه. حالا این تابستون بچه ها قرار بود طبق معمول پیش دوستانشون برن اما مشکلی پیش میاد و آماندا مادرشون طی یک تصمیم انتحاری اونارو پیشه مادر و پدرش که سالها قطع ارتباط کرده میبره و اتفاقاتی میوفته...
.
توی کله کتاب من دلم میخواست بزنم جوجو رو له کنم انقد که  لوسی بود و کتک میخواست ، و دلم میخواست اماندا رو واقعا از زندگی محو کنم چون داده بود دخترش برای جوجو مادری کنه🗿
.
شاید بشه ازین کتاب برداشت های روانشناسانه کرد (این تنها نکته مثبت بود ، این برداشت ها هم خیلی سطحی و کلیشه‌این)
.
خلاصه دوست داشتید بخونید ، باید بگم  اصلا این کتاب رو پیشنهاد نمیکنم به بالای ۱۰ سال.
      
47

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.